part one

3.7K 274 72
                                    

ماریا کاغذا رو رو میز رییس گذاشت.

"لویی و هری هنوز نیومدن؟" مارک در حالی که به ورقه ها نگاه مینداخت پرسید.

"اهوم باید الان برسن" ماریا گلوشو صاف کرد و جواب داد

"یه چیزی ماری" اون کاغذی که روش عکس اتاق خواب یه خونه بود دراورد."اینو بده به لویی ببین چیکار میتونه برای رنگ دیواراش بکنه."

ماریا سرشو تکون داد و از اتاق بیرون رفت .اون کنار میز خودش ایستاد و قبل از اینکه بخواد با گوشیش به هری زنگ بزنه در روبروی شرکت باز میشه و همه به دو نفری که با فاصله از هم راه میرن زل میزنن.

"آه لویی"ماریا موبایلشو میذاره تو جیبش"شما دوتا کجا بودین ساعت از نه گذشته" اون غر زد.

لویی یه چش غره به هری رفت و بیشتر ازش فاصله گرفت. قدماشو تند تر کرد و جلوی ماریا ایستاد.

"لویی چرا خنده دار راه میری؟" اون لبش و گاز گرفت و تمام سعی شو میکرد تا نخنده. حدس میزد لویی چش شده.

"دیشب پاش خورد به لبه میز بیچاره" هری از پشت لویی گفت و پوزخند زد.

"ساکت شو استایلز"

ماریا قبل از اینکه دعوایی سر بگیره شروع کرد
"لویی پدرت گفت تو امروز روی این عکس کار کن. ببین چه کاغذ دیواری براش مناسبه. میتونی از کامپیوتر من استفاده کنی."

"هممم بذار ببینم" لویی کاغذ و از ماریا گرفت و رو صندلی منشی پدرش نشست.

"گفتم از کامپیوترم میتونی استفاده کنی نه اینکه رو صندلی من بشینی-" ماریا حرفش و قطع کرد وقتی لویی سرشو بالا اورد.

"به نظرت رنگ آبی براش خوب نیست مثل آسمون پر از ستار-"

"فک نمیکنی رنگ آبی براش زیادی باشه آقای تاملینسون؟" هری با حالت تمسخر گفت

"کسی با تو حرف نزد" لویی صداشو بالاتر برد. این کاری که پدرش به اون سپرده و هری توش دخالت نمیکنه. ینی نمیذاره که اینکار و بکنه.

"درسته. ولی نگاه کن" هری انگشتشو رو عکس کاغذ کشید.

لویی به اون انگشتا که حرکت میکردن خیره شد. یادش اومد که چطور اونا دیشب وارد سوراخش میشدن و چطور اون به هری التماس میکرد که اون دیک لعنتی شو توش فرو کنه.

یه سرفه کرد و کمرشو صاف کرد. الان تو موقعیتی نیست که به این چیزا فک کنه.

"کمد تخت و بیشتر کتابا آبی و سفیدن. اگه دیوارا آبی بشن منظره ی یک رنگی پیدا میکنه و خب زیاد قشنگ نمیشه، باید یه رنگ متضاد باشه-"

"خفه شو هری. این کار و من میکنم. و من میگم که این باید آبی باشه. تا وقتی شب میشه منظره آسمونی به خودش بگیره-" لویی سعی کرد زیاد بلند حرف نزنه

The Problems (larry persian)Where stories live. Discover now