ChApTeR 4

1.1K 146 27
                                    


-لوووو اماده نشدی؟

-اههه جورجی میدونی که من با کراوات مشکللل دارم اینو چجوری ببندم؟

جورجی اومد تو اتاق از تو اینه نگاش کردم یه پیراهن ابی کمرنگ تا زانو تنش بود و یقشم باز نبود کفشای پاشنه بلند نمیدونم چندسانتیش و اممم فک کنم ارایشم کرده بود ولی مثل همیشه ملیح بود گردنبند  L&Gهم گردنش بود همون که مامانل مرگش داد بهش و ازما قول گرفت که همیشه مراقب همیم گردنبند با اول اسم منو جورجیا موهای لختش رو شونش ریخته بود(یعنی=|لویی جان خیلی هیزی|=بسه دیگه برادر من-______-)کراواتمو گره زد

-دید زدن من تموم شد؟

بخودم اومدم

-بله خانوم خوشگله راستی چرا کت و شلوار مشکی گذاشتی برام با کراوات سبز کمرنگ؟

-ببین داداشی اونجا خودت میفهمی..حالا بریم؟

-هوووف بریم خانم تامیلسون حرص درار

لبخند زد و دستمو گرفت و رفتیم تو پارکینگ

-جورجی؟

-جانم لو؟

-با چی بریم؟

-با فراری من

-نه ممنون عشقم دفعه اخری که تا سه ماه تو شک رانندگیت بود

-لو جووون من

-نچ

-مرررگ من

-نچ

-جورجیا بمیره

-خیلی خب قسم نده دیگه اه-_-

سوار ماشین شدم و دوباره جوری روند که20 دقیقه ای رسیدیم هیچ معده و روده من یکی

-جورجی کدوم احمقی به توگواهینامه داده عشقم؟

-اینو تو خونه بهت میگم حالا بریم تو مخ زنی اغاز میشود

-اوه

دستشو گرفتم و رفتیم تو

-محضض رضاااای خدا نااایللل

-نچچ هری نچچچچچچ

-سلام

جورجیا زمزمه کرد و هری و نایل برگشتن طرفمون

-سلام

با یه لبخند کج و کوله گفتم

-سلام؟

-سلام..میشناسیمتون؟نایل میشناسیشون؟

-اوه نه میدونین....

                      **********
هاهاهاها بمونین تو خماری^_^
تا شما باشین رای و کامنت بدین-_-
امروز اگه دوستم مغزمو سوراخ نمیکرد نمیزاشتم چون تعداد رای و کامنتاتون در مقایسه با بازدیداتون افتضاحه
اگه قسمت بعد میخواین رای و کامنت لدفا^_^

No CoNtRoLWhere stories live. Discover now