پارت هفتم

287 48 25
                                    

jimin.

آشفتگی و اضطراب توی تموم وجودم میپیچید.

صدام از حنجره ام بیرون نمیومد فقط با چشم های نمناکم به دوست پسر خیانتکارم، که داشت گردن یه دختره دیگه رو کبود میکرد.

هجوم ترس از دست دادن عشق و ناراحتی برای خیانت دوست پسرم یکم زیادی بود برام.

با دیدی که تار شده بود سریع از اون محوطه دور شدم تا اکسیژن به ریه هام برگرده.

زمزمه های جنون آمیزم تمومی نداشت و حتی خودمو هم کلافه کرده بود.

_اون منو نمیخواد، اون یکی دیگه رو میخواد، اون از من خوشش نمیاد، چرا؟ چرا خوشش نمیاد؟ نکنه فکر میکنه چون پدر و مادر ندارم بی کس و کارم،اره اره من بی کس و کارم،حق داره منو نخواد، ی.. یعنی داشت ازم سواستفاده کرده؟

_جیمین؟

با شنیدن صدای تهیونگ سریع نگاهمو از زمین گرفتم و به چشم های خمارش دادم

_یعنی دوستم نداشت؟ بازیچه بودم؟ اره؟ همه میخوان سواستفاده کنن؟ تو هم میخوای منو بازیچه کنی نه؟  اره مطمئ...

با فرو رفتن توی آغوشی بغضم به شدت شکست و اشک هام راهشون رو برای بار چندم روی گونه هام باز کردن

_هیششش، من پیشتم، گریه کن تا اروم شی

_تنهام نزار خب؟ مثل اون به اعتمادم خیانت نکن

storyteller.

اشک هاش و هق هق هاش قلب سنگ رو هم آب میکرد چه برسه به خون آشام دل باخته

با شل شدن جسم سبک توی بغلش با اخم توی صورت پسر خم شد و نیم نگاه عمیقی به پلک های بسته و لب های نیمه بازش انداخت.

_حیف که نمیخوام بیشتر از این ناراحتت کنم وگرنه برخلاف تمام قوانینم خون کثیف اون خیانتکار رو میمکیدم.

دست های رگ دارش رو زیر زانوهای پسر برد و با تنظیم کردن دستش زیر گردن پسر با یه حرکت اونو بلند کرد و براید بغلش کرد و راه خونه جیمین رو در پیش گرفت.

با یادآوری موضوعی مهم فحشی به حواس پرتیش داد و کلافه به صورت آروم جیمین خیره شد

_لعنت بهش من به اون خونه لعنتی دعوت نشدم.

فکر های عجیبی تو سرش میگذشت، میدونست که خاله جیمین خونه نیست و هیمو هم توی جشنه و جیمین هم توی بغلش به خواب عمیقی رفته بود، ریسک بردن جیمین به خونه خودش رو هم نمیتونست بکنه و تنها راهی که براش مونده بود گرفتن یه هتل بود.

نگاهی به اطراف انداخت و با ندیدن هیچ گونه ادمی سریع از قدرتش استفاده کرد و با توجه به غریزه اش به یه هتل در همون نزدیکی رفت

پسر رو با احتیاط روی. کاناپه گذاضت و سریع له سمت پذیرش رفت تا هرچه زودتر اتاقی رزرو کنه

𝐇𝐞𝐚𝐫𝐭 𝐨𝐟 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞𝐬Όπου ζουν οι ιστορίες. Ανακάλυψε τώρα