Part 52: جین لینگ

Zacznij od początku
                                    

چوب پنبه را بیرون کشید و بعد از بو کشیدن عطرش، سه چهارم گیلاس را پر کرد و ان را جلوی جین لینگ گذاشت: ببینم جیانگ چنگ بهت مشروب خوری یاد داده یا نه.

جین لینگ گیلاس را برداشت و گفت: خب مشکل از چی بود؟

ووشیان روی صندلی مقابل جین لینگ نشست و بطری را بر دهانش گذاشت و چند قلپ نوشید: آهههههه... عالیه.

با استین پشت لبش را پاک کرد: هیچکدوم.. فقط ظرفیت من خیلی بالاس...

جین لینگ نیشخند زنان گفت: درسته.. دارم میبینم!

قلپی نوشید و ووشیان بطری را روی میز گذاشت: خب جین لینگ. وقتشه بگی چرا مارو اینجا اوردی.

ـ همونطور که خودت گفتی اینجا نیاوردمت تا انتقام مرگ پدر و مادرمو ازت بگیرم... در واقع... اینجوری خیلی بچگانه میشد.

ووشیان لحظه‌ای مکث کرد. او می‌توانست اولین کسی باشد که به او یاد می‌داد چگونه بنوشد اگر به خاطر او نبود و اگر زندگی‌اش را نابود نکرده بود. پس به یاد اورد که یک عذرخواهی به او بدهکار است: در مورد اونا... می‌دونم زمان زیادی گذشته... ولی واقعا متاسفم...

ـ دایی چنگ همیشه میگفت که مادرم چقدر دوستت داشت و باورت داشت... و با زندگیش اینو ثابت کرد...

با فکر کردن به یانلی هر دو حس می‌کردند دوباره دلتنگش هستند.

جین لینگ گفت: به هر حال دلیل دیگه‌ای داره که اوردمتون اینجا.

ـ اوم.. درسته.. چیز مهم‌تریه.. چون...

نگاهش رنگ عوض کرد و دیگر خبری از بی‌خیالی قبل نبود: من تونم حسش کنم...

جین لینگ خودش را به ان راه زد: از چی حرف می‌زنی؟

ـ نیروی سنگ یین... من حسش کردم. حتی هنوزم حسش می‌کنم.

جین لینگ لبخند زد: درسته.. همونطور که از ییلینگ لائوزو انتظار می‌ره... من خیلی ازت چیزای زیادی یاد گرفتم دایی.

ـ از من؟

ـ بله.. من تمام طلسم‌ها و نوشته‌هایی که ازت باقی مونده بود دارم. حتی وسایلی که ساختی یا میخواستی بسازی و فقط طرحشونو داشتی. هر چیزی که در دره ییلینگ و اتاقت در لنگرگاه نیلوفر پیدا شد...

ووشیان حس خوبی به این قضیه نداشت: خب که چی؟

جین لینگ قلپ دیگری نوشید: چیزای خیلی زیادی هست که ازشون بی‌خبری... مثلا اینکه چرا هانگوانگجون نیروشو از دست میده... کنجکاو نیستی؟

ـ منتظرم برام تعریف کنی.

ـ می‌دونستم هانگوانگ جون بهت چیزی نگفته... به نظر نقطه خوبی برای شروع میاد...

قلب ووشیان سریع‌تر از حد معمول می تپید ولی هنوز هم خونسرد بود و جرعه جرعه از بطری شراب گران قیمت مینوشید.

WANGXIAOOpowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz