اون معنای جای خالی رو بهتر از هر کس دیگهای احساس میکنه.
حجم نبودنت کنارش خیلی زیاده.
اون روی تختش جمع تر میخوابه تا تورو کنار خودش داشته باشه.
اون روی صندلی جمع تر میشینه تا تورو کنار خودش ببینه.
اون به دور دست ها زل میزنه اما سرشو نمیچرخونه تا کنارش نبودن تورو ببینه.
اون خیلی دلش از نبودنت گرفته.