01: جونگی بمرده

7.2K 722 155
                                    

خوندن این چس شاتی به معنی وقت تلف کردنه و داستان چیز خاصی نداره‌؛ لطفاً وقت خود را به هدر ندهید.
‌‌به جاش برید داخل اکانتم و عروسک رو بخونید⁦ಠ‿ಠ⁩
.
.
.
..
...
....


صدای جیغ‌جیغ‌های سیاهی لشکری که توی چهار ماشینِ جدا، درحال رفتن به ترمینال بودن، به قدری زیاد و آزاردهنده‌ بود که حتی خود جونگ‌کوک هم کلافه شده بود.

عصبی تفنگش رو بین انگشت‌هاش چرخوند و رو به افرادی که صندلی عقب نشسته بودن، لب زد:
_ اون صداهای تخمی‌تون رو یک‌کم آروم‌تر کنین، مخم داره سوت می‌کشه پدرسگا.

چشم‌غره‌ای بهشون رفت و کلافه نوکِ ماشه‌ی کلتش رو روی سوراخ گوشش گذاشت و کمی روی پوست اون قسمت تکونش داد تا خارش گوشش برطرف بشه.

‌از اینکه قرار بود بعد سال‌ها با پسرعموش ملاقات کنه هیجان‌زده بود و دلش می‌خواست زودتر به مقصد برسن تا ببینه تهیونگ چه تغییراتی کرده و چقدر بزرگ، زیبا و بالغ‌تر شده.

طی این سال‌ها هیچ ارتباطی با تهیونگ به جز پول‌های هنگفتی که هر ماه به حساب پسر واریز می‌کرد، نداشته بود و البته باعث و بانیِ این موضوع خود شخص جونگ‌کوک بود.

تهیونگ از یه سوراخ سلمبه‌ای شماره‌اش رو پیدا کرده بود و همیشه بهش مسیج می‌داد، از کارهایی که انجام داده بود به جونگ‌کوک خبر می‌داد و گه‌گاهی هم از خودش عکس می‌فرستاد؛ منتها جونگ‌کوک با یبسی تمام مسیج‌هاش رو سین می‌زد و می‌خوند ولی نه جوابی می‌داد و نه عکس‌هاش رو باز می‌کرد. درست مثل یه آدم لاشی‌.

شب قبل رو هم چندین پیام با مضمون "حالا که دارم برمی‌گردم دیگه نمی‌تونی از دستم فرار کنی، مجبوری باهام ازدواج کنی" از تهیونگ دریافت کرده بود و البته که باز هم جوابی به پسر نداده بود.

چون جونگ‌کوک فقط ۳۴ سالش بود، این سن برای ازدواج زیادی کم به‌نظر نمی‌رسید؟

علاوه بر اون جونگ‌کوک واقعاً نیازی به رسمی‌کردن و ازدواج نداشت، چون همین‌جوریش هم تهیونگ مال اون بود؛ یا بهتر بخوایم بگیم وقتی تهیونگ فقط یه نوزاد بود خانواده‌هاشون بدون درنظر گرفتن جنسیت اون دو نفر، تهیونگ رو برای جونگ‌کوک خواستگاری کرده بودن و نشون اون خواستگاری، گردنبندی بود که هنوز هم از گردن تهیونگ آویزون بود...

تهیونگ دیشب بهش گفته بود هیچ‌چیز رو فراموش نکرده و گردنبند رو با خودش داره، همچنین می‌خواد به محض برگشتن با پسرعموش وصلت کنه چون از نظرش زیادی لفتش دادن و صبر کرده بودن.

موضوع دیگه‌ای که جونگ‌کوک ازش تعجب کرده بود؛ این بود که وقتی ده سال پیش که تهیونگ تنها ۱۶ سال سن داشت و توی همون سنش با جرأت تمام به جونگ‌کوک ۲۴ ساله ابرازعلاقه‌ کرده بود، جونگ‌کوک با بی‌رحمی تمام سن اون پسر رو به صورتش کوبیده بود و بهش گفته بود که قصد نداره با یه پسر دماغو که بیست‌و‌چهار ساعته مشغول بازی با بچه‌هاست ازدواج کنه.

Pepper KookvWhere stories live. Discover now