خانم لی: آقای مدیر، میتونم بپرسم چی شما رو به کلاس ما آورده

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


خانم لی: آقای مدیر، میتونم بپرسم چی شما رو به کلاس ما آورده...
مینگیو:این سوال ماعم هست.
مدیر:این دو نفرو باید ببرم دفتر و به والدینشون زنگ بزنم.
خانم لی:اتفاقی افتاده؟ بچه ها کار بدی کردن؟
مدیر:شیر آب خوریو کندن، بیشتر بچه ها الان با لباسای خیس تو حیاطن و ممکنه سرما بخورن، کل حیاطم آب برداشته...
الان که دقت میکنم میبینم این دوتا عطیقه‌ام سر تا پا خیسن.
جونگهان:از نظر فیزیکیم بخوایم حساب کنیم امکان نداره زور دوتا نوجوون به کندن شیر آبخوری برسه. نزدیک ۱۸سال از ساخت مدرسه میگذره و یه بارم شیرا عوض نشدن پس احتمال اینکه پوسیده باشن هست. ما فقط شیرو باز کردیم که یهو ترکید فیلمش تو دوربینای مداربسته هست...البته که اونام بعد از اینهمه سال خراب شدنو دگ کار نمیکنن که بخواید چک کنید...
از جمله آدماییه که ازش بدم میاد.
اصولا به کسی اهمیت نمیدم ولی این.. پر از تضاده و شناختش یا پیش بینی حرکت بعدیش غیرممکنه.
جسورو ریسک پذیره و بسیار پر سروصدا، یعنی همه ویژگیایی ک من ازشون متنفرم.
خانم لی:منم هفته پیش دیدم که بچه ها مشکل داشتن با بستن شیر آب، آقای مدیر میشه این دفعه رو...
حتی ۹۰ درصدم نه، ۱۰۰درصد مطمئنم کار خودشونه!
من امروز بعد از تمرین رفتمو بطریمو پر آب کردم ولی مشکلی نبود اما تا این دو نفر خواستن استفاده کنن خراب شد؟ آه بیخیال.
مدیر رفت و معلم شروع کرد درس دادن.
خواب بودم که با صدای پچ پچ کردنو خندیدن کلافه از خواب بیدار شدم که دیدم... آره کار خود لعنتیشونه.
یه بند فکشون کار میکنه!
اول دستمو بردم بالا که معلم توجهش بهم جلب شدو بعد به میز اون دوتا اشاره کردم.
خانم لی:جونگهان میشه بگی جمله آخرم چی بود؟
جونگهان:جدول مندلیف رو برای امتحان لازم نیست حفظ کنیم ولی برای کنکور نیازه.
خانم لی سرشو تکون داد.
اون لعنتی چجوری هم حرف میزنه هم درس گوش میده؟
خانم لی:میشه خواهش کنم کمتر حرف بزنید؟ حداقل موقع درس دادنم، بعدش بهتون تایم استراحت میدم قبوله؟
جونگهان:من دگ حرف نمیزنم به شرطی که کسی که چقولی میکنه هم نخوابه و به درس گوش کنه.
دستمو کوبیدم رو میزو از جام بلند شدم.
جاشوا:فضولیش به تو نیومده.
جونگهان:فضولی حرف‌زدن منم به تو نیومده.
جاشوا:وز وزت یه بند تو گوشمه.
جونگهان:اگه من مگسم توعم سگی هستی ک کل روز مشغول نگهبانی از گله ای.
(منظورش جاشواعه که کاپیتان تیم فوتباله)
بالاخره از جاش تکون خوردو برگشتو بهم نگاه کرد.
خانم لی:پسرا خواهشا...
جاشوا:آه، مثه اینکه زحمت ادب کردنتو باید بکشم؟؟
جونگهان:اول زحمت درسایی که افتادیو بکش.
جاشوا:خوب آمارمو داریا، نکنه گیی؟
همه کلاس دهنشونو بسته بودنو با یه مقداری ترس به مکالمه ما که مشخص بود تهش به خوبی و خوشی تموم نمیشه گوش میدادن.
خانم لی:جاشوا..
جونگهان:مثه تو؟ نه نیستم!
خواستم برم سمتش که وونو آستین لباسمو گرفت.
خانم لی:کافیه! با هردوتونم! متوجه نیستید اینجا کلاسه؟
دستمو کشیدمو آستینمو از تو دست وونو دراوردم.
خانم لی:با اینکه نمیخواستم مجبور به اینکار شم ولی... هردوتون برید بیرون از کلاس من!
تا حالا عصبانیت خانم لی رو ندیده بودم.
یه راست سمت در رفتم که اونم پشت سرم اومد بیرون.
از ساختمون خارج شدمو رفتم سمت زمین چمن و کل تایممو اونجا گذروندم تا زنگ خوردو رفتم اتاق معلما که دیدم اون عوضیم اونجا بود.
منتظر شدیم خانم لی اومد.
دست هردومونو گرفت.
خانم لی:من واقعا متاسفم که مجبورتون کردم جلوی بچه‌ها از کلاس برید بیرون، حتما خیلی براتون سخت بود نه؟ خیلی خجالت کشیدید؟
ما:... :|
اصن به هیچ جای هیچکدوممون نبود والا:/
خانم لی:من هردوی شما رو خیلی دوست دارم، همتون مثه بچه‌های منید و دیدن دعواتون واقعا دلمو میشکنه. نظرتون چیه باهم دست بدیدو...
ما:نه!
خانم لی:... خیله خب، پس لطفا دوباره دردسر درست نکنید.
جونگهان:هرجور شما بخواید.
اه. پاچه خوار عوضی:/
خانم لی: در ضمن جاشوا، نظرت چیه یکم بیشتر درس بخونی؟ میدونم که میخونی پسرم ولی یکم بیشتر...
هممم داره سعی میکنه جوری بگه ک ناراحت نشم مثلا؟ ولی من اصلا درس نمیخونم اخه:/
خانم:جونگهان تو درست خیلی خوبه میتونی کمکش کنی...
جاشوا:چی؟ نه اصلا!
جونگهان:معلومه که همچین کاری نمیکنم.
خانم لی:باشه هر جور راحتید اما اگه امتحان بعدیو خراب کنی جفتتونو بعد از مدرسه نگه میدارم تو کلاس تا درس بخونید! با هم.
گفتو رفت.
و حقیقتا این مسئله برام یه انگیزه شد که درس بخونم تا یه وقت خدایی نکرده مجبور نشم با اون درس بخونم.
یه مدت گذشت و یه روز که داشتم از یه کوچه خلوتو باریک رد میشدم یهو یه در باز شدو یه پسرو با کیسه آشغالا در حالی که پیشبند بسته بود جلوم سبز شد.
هردو از دیدن هم تو اون زمان و اون مکان تعجب کردیم.
سریع درو بست.
هممم؟!

Trouble makerWhere stories live. Discover now