part 1

320 36 7
                                    

سلام این یه مولتی شات کوتاهه و روزانه اپ میشه و نگران هم نباشید این مولتی شات هم داخل کانال تلگرامیSnow_mpregاپ میشه.

___________________

واقعا حس بدی داشت هم به اجراش هم به جونگ کوک مرد عملا از اینکار منعش کرده بود و فقط گفته بود حق داره برای اون اجرا کنه نه هیچ بنی بشر دیگه یی.

ولی مجبور بود بخاطر جونگ کوک و بچه اش.

علاوه بر اون بچه ی دوماهه اش هم بهش استرس میداد که نکنه براش اتفاقی بیوفته.

ولی درصد بیشتر ماجرا جائیه که لباس بهش دادن بپوشه اون عملا هیچی نپوشیده بود، فقط یه پنتی سفید تنگ که بهش ریسه هایی آویزون بود با اعلام شدن اسمش استرس بدی گرفت که باعث شد حالت تهوع بگیره.

"دوستان و همراهان همیشگی من امشب اینجاییم که رقص بهترین دنسر کره رو ببینیم"
معرفی میکنممم:
کیممم تهیونگگگ

پرده ها کنار رفت و پسری ریز نقش وارد سن شد.
با دستش علامت داد تا آهنگ رو بخش کنن.

با ناز بطرف میله ای که قرار بود اجاره کنه راه افتاد .
قطعا برای هر کسی راه رفتن با کفش های پاشنه ۱۰ سانتی خیلی سخت بود ولی برای اون مثل آب خوردن بود.

"یالا کیم تهیونگ تو میتونی استرس نداشته باش آروم، اروم."

با خودش زمزمه میکرد، تا خودش رو آروم کنه.
دستی به میله کشید و شروع کرد به حرکت های نمایشی و تحریک آمیز.

وقتی دید زیر شکمش درد میکنه چشم هلش رو بست و به عجز روبه بچشزمزمه کرد:

"عشق تروخدا مامانی رو اذیت نکن بزار این تموم بشه بهت قول میدم فقط بشینم تو خونه و ازت مراقبت کنم."

وقتی بلاخره حرکت پایانی رو زد و از میله پایین اومد.
با نفس نفس به تماشاچی هایی که براش دست میزدن نگاه کرد.
خوشحال لبخندی زد و تعظیم کرد.
حس بدی بخاطر پوشیدن اون لباس ها داشت و میشه گفت معذب بود.

پس تشکری از همه ی اون نگاه ها کرد.
و داخل اتاق پرو مخصوصش شد.

جلوی آینه رفت و گوشواره های یاقوتش رو در آورد.

دستمال مرطوبی برداشت تا آرایش های روی پوستش رو پاک کنه، همینکه سرش رو بالا آورد از شدت شوک سکته یی کرد و برگشت طرف کسی که پشتش ایستاده بود.

"جونگ کوک."

"مگه بهت نگفته بودم دیکه اجرا نکن."

"من..من نمیخواستم"

"اره معلومه نمیخواستی زبون آدمی زاد حالیت نمیشه نه.. نشونت میدم"

با خشم و غصب گفت و به طرف تهیونگ رفت

Sensual | KOOKVWhere stories live. Discover now