𝐇𝐚𝐭𝐞 𝐨𝐫 𝐥𝐨𝐯𝐞....? "𝓥𝓴𝓸𝓸𝓴"

Part 22(Moon)

بعد از خوردن شام و دسر همه مشغول خوردن آب جو شده بودن البته همه به جز جونگکوک، و تهیونگ هم به دلیل اینکه میدونست بد مسته زیاد نخورد تا آبروش جلوی کراشش نره

Jungkook :

دیگه آخر شب شده بود، جین و جیمین بلند نمیشدن که بریم و منم به خاطر اونا چیزی نمیگفتم چون انگاری داشت بهشون خیلی خوش می‌گذشت

نامجون شی و جین هیونگ یه گوشه دو تایی نشسته بودن و صحبت میکردن، جیمینی هم که با یونگی شی و هوسوک شی از شدت مستی تقریباً روی کاناپه از هوش رفته بودن و کیم عوضی هم نمیدونم کجا گم و گور شده بود

از جام بلند شدم و به تراس رفتم برای اینکه یکم هوا بخورم
به آسمون شب نگاه کردم امشب ماه کامل بود و وسط آسمون میدرخشید. گوشیم رو در اوردم و چند تا عکس از ماه انداختم و بهترین عکسی که گرفته بودم رو توییت کردم

(تصویر این قسمت رو گذاشتم کاور این پارت)

-امشب آسمون خیلی قشنگه

با شنیدن یهویی صدای تهیونگ شوکه شد و ترسید

تهیونگ که چند دقیقه ای بود که مشغول نگاه کردن به صورت زیبای جونگکوک که همانند ماه توی آسمون خیره کننده و زیبا بود، شده بود چند قدمی به جلو برداشت و با فاصله کمی از جونگکوک کنار نرده های تراس وایستاد

جونگکوک که از شوک خارج شده بود سرش رو برای تائید حرف تهیونگ بالا پایین داد و دوباره مشغول نگاه کردن به آسمون شب شد

تهیونگ سرش انداخت و با تک خندی از پسر پرسید
-حدس می‌زنم زیاد از من خوشت نمیاد، درسته؟

جونگکوک ابرویی از سوالی که ازش پرسیده شده بود بالا انداخت
-اینطور نیست

تهیونگ ایندفعه درحالی نگاهش خیره به پسر بود پرسید
-اگر اینطور نیست چرا جوری که با هیونگام رفتار میکنی با رفتار نمیکنی؟

جونگکوک نمی‌دونست در جوابش چی باید بگه برای همیم به تته پته افتاد
-نه، ت..تو..اشتباه متوجه شدی
صداش به حدی آروم بود که تهیونگ به زور متوجه جمله‌اش شد

تهیونگ دستی به موهاش که به تازگی "یعنی همین امروز" بلوند کرده بود کشید و شونه ای بالا انداخت
-شاید من زیادی حساس شدم و حس کردم که رفتارت با من فرق داره. حالا ولش کن

جونگکوک میخواست بگه که 'نه تو اشتباه متوجه نشدی،من واقعاً رفتارم با تو فرق داره' ولی خب جلوی دهنش رو گرفت تا چنین حرفی ازش خارج نشه

-میشه یه سوال ازت بپرسم؟
این تهیونگ بود که سکوتی که چند دقیقه بود که بینشون به وجود امده بود رو شکست