𝗧𝗲𝗮𝗵𝘆𝘂𝗻𝗴

452 16 8
                                    

شخصیت ها:
تهیونگ
سومین

(سومین)
تهیونگ بالاخره بعد از شیش ماه تور اومده خونه ولی اصلا به من توجه نمیکرد ایشششش از کار دراومده رفته تو کار الان نشسته توی اتاق کارش داره روی اهنگ جدیدش کار میکنه خب منم زنم دلم توجه میخواد هوفففف
سومین: اخخخخ دستمو بریدم
از اونجا که سومین درحال آشپزی بود دستش رو برید و از شانس خوبش چسب زخم توی اتاق کاره البته بهترم شد چون سرش درد میکرد و میخواست قرص مسکن هم بخوره
اون رفت طبقه بالا و بدون در زدن وارد اتاق شد و در رو محکم بست جوری که تهیونگ پرید هوا(بچم) و با تعجب داشت سومین رو نگاه می‌کرد سومین هم بهش توجه نکرد و دنبال چسب زخم از این کمد میرفت اون کمد
تهیونگ: دنبال چیزی هستی؟
سومین: ...........
تهیونگ: سومین با تواما
سومین: خب داری میبینی که دنبال یه چیزیم واسه چی میپرسی
تهیونگ: خب فقط یه سوال بود دیگه بگو چی میخوای شاید من بدونم کجاست
سومین: لازم نکرده شما به کارت برس یه وقت عقب نیوفتی
سومین بعد این حرف رفت سمت کشوی میز ته و درش رو باز کرد که تهیونگ دستش رو دید
تهیونگ: دستت چیشده؟
اومد دستش رو بگیره که سومین پسش زد و بعد از برداشتن مسکن و چسب زخم بدون هیچ حرفی رفت بیرون و در رو دوباره محکم بست
سومین: ههه واقعا که اینم از شوهر کردنم
همینجوری که حرص می‌خورد قرص مسکن رو بدون آب قورت داد و دستش رو بست و غذا رو آماده کرد گذاشت رو میز ولی چون خودش قصد غذا خوردن نداشت فقط یه بشقاب گذاشت و رفت تهیونگ رو صدا کنه
بعد از چند پله و رسیدن به اتاق در رو با شتاب باز کرد
سومین: تهیونگ(با داد)
تهیونگ: یا آروم در رو باز کن سکته کردم
سومین: پاشو برو شامتو بخور اگر وقت کردی
و دوباره در رو عصبانی بست
(تهیونگ)
منکه میدونم این چشه باز کمبود توجه من روش اثر گذاشته بزار برم از دلش در بیارم
رفتم پایین دیدم خودش نیست و فقط یه بشقاب روی میزه
تهیونگ: هوففف لجباز
رفتم طبقه بالا و وارد اتاق مشترکمون شدم دیدم پشت به من خوابیده و پتو رو رو سرش کشیده رفتم روی تخت و از پشت بغلش کردم
تهیونگ: عشقم
سومین: برو اونور حوصله ندارم
تهیونگ: الان باهام قهر کردی؟
سومین: تهیونگ شی برو اونور سرم درد میکنه میخوام بخوابم
تهیونگ: الان چه وقت خوابه تازه باهات کلی کار دارم
سومین: تو برو پی کارت یه وقت طرفدارات بی اهنگ نمونن
تهیونگ: تا کی میخوای متلک بندازی؟
سومین: تا هر وقت دلم خواست برو اونور
تهیونگ: معذرت میخوام خب باید به تو توجه میکردم حالا اشتی میکنی؟
سومین: نچ برو کارتو بغل کن
تهیونگ: بیب دلت میاد منو نبخشی من خرس به این بامزگی
سومین: برو این کارات رو من دیگه اثری نداره
تهیونگ حالت بغض گرفت
تهیونگ: تو رو خدا ببخش شوهرتو
سومین دلش برای اون قیافه مظلوم رفت
سومین: ایشششش بیا بغلم
تهیونگ: عاشقتم
سومین: منم عاشقتم ولی دوباره بهم بی توجهی کنی میکشمت
تهیونگ: چشم
تهیونگ نگاهش رو به لبای سومین داد و سرش رو برد نزدیک و همرو بوسیدن و.... خلاصه شب هاتی ساختن

امیدوارم از این تک پارتی خوشتون اومده باشه
منتظر تک پارتی بعدی باشین😉😘

𝗕𝗧𝗦 𝗙𝗜𝗖𝗧𝗜𝗢𝗡 🔞Where stories live. Discover now