Part 39: شیطانِ قلب

Start from the beginning
                                    

ژان همانطور که ییبو گفته بود مقابل پنجره‌ای که باز کرده بود نشسته و عمیقا نفس می‌کشید (داخل بینی و گلویش از سوز سرما میسوخت اما ییبو جدی‌تر از ان بود که حرفش را قطع کند.)

_در دنیا هر چیزی دارای انرژی خودشه، چه یک بدن فانی باشه و چه احساسات افراد. برای پیدا کردن تعادل در زندگی و رهایی از مشکلات جسمی و ذهنی، باید چی درونتو به تعادل برسونی. بعد از به چرخش دراوردن انرژی چی، این انرژی میتونه تغییر پیدا کنه. اول به صورت ابر‌های متراکم هستن. در مرحله دوم به صورت مایع در میاد. وقتی کنترلت روی این انرژِی بیشتر بشه و قدرتت افزایش پیدا کنه، چی به صورت جامد در میاد و هسته اولیه پی‌ریزی میشه. وقتی به این نقطه برسی، میتونی از سلاح‌ها و ایزار‌های معنوی استفاده کنی.

ژان اهی کشید و شانه‌هایش را شل کرد: این هزارسال طول میکشه.

ییبو کمر ژان را صاف کرد و شانه‌هایش را عقب کشید: تو هسته ضعیفی درونت داری.

ژان با تعجب گفت: واقعا؟ من؟ از کجا فهمیدی؟

_فکر میکنم ووشیان این هسته رو درست کرده.

ژان اخم کرد: اهان... یادم نبود تو رفتی تو من.

ییبو صدایی از ته گلویش خارج کرد:اهم..

و ادامه داد: به هر حال هسته درونی تو ضعیفه اما میشه تقویتش کرد تا بتونی ازش استفاده کنی. ولی باید تمارین پایه رو انجام بدی. افراد حزب ون کلاس‌های اضافه برای یادگیری این تمرین‌ها دارن...

ژان حرفش را قطع کرد: تو نمیتونی بهم یاد بدی؟

ییبو ادامه داد: اما از اونجایی که قراره هویت تو مخفی بمونه، خودم بهت اموزش میدم.

ژان لبخند زد: خوبه.

صدای زنگ مهمانسرا به گوششان که رسید، ژان گفت: وقت شامه.

بلند شد و در حالی که میرفت بیرون گفت: خب ما شام چی داریم؟

ییبو دنبالش کرد: باید با شاگردای دیگه شام بخوری.

اخم‌های ژان در هم کشیده شد: امکان نداره. من میخوام غذای یوبین و شیجیه رو بخورم.

_یوبین کارهای مهمتر از اشپزی داره و خانم یانلی قرار نیست اینجا کار کنن. ما هم غذای یکسانی میخوریم. ولی بهتره تو به سالن غذاخوری بری.

ژان غرولند‌کنان خانه را ترک کرد و به سالن مهمانسرا رفت. تمام شاگردان پیش از او در سالن جمع شده و با ظرف‌های استیل در یک دست و قاشق و چاپستیک در دست دیگرشان در صف ایستاده بودند. ژان هم ظرفی برداشت و در صف ایستاد. صدای بهم خوردن ظروف استیل، ملچ و ملوچ و صحبت‌های بین غذاییشان سالن را پر کرده بود.

_شکار هیولاهای دریایی الان بیشتر از همه طرفدار داره. روی خشکی به سختی میشه تمرین کرد. به خاطر همین ما بیشتر اوقات میریم رو کشتی...

WANGXIAOWhere stories live. Discover now