[ S²|Ch¹⁴|سفر ]

Start from the beginning
                                    

- می‌دونم.

چانیول نیم قدم جلو رفت و دست‌هاش رو توی جیب گشاد شلوار سیاهش فرو کرد‌.

- نگرانت شدم. فکر کردم ممکنه...

- تمومش کن! مزخرفاتت فقط باعث میشه حالم بیشتر ازت به هم بخوره.

مقابل چشم‌های کم‌فروغ و خسته‌اش، بکهیون وارد اتاق خواب شد و در رو چنان به هم کوبید که لحظه‌ی بعد صدای جیغ لئو توی خونه طنین انداخت. پسرک بیچاره‌اش با صدای بدی از خواب بیدار شد و قطعا قلبش از شوک این صدا ریتم تپیدن منظمش رو از دست داده بود.

سراسیمه وارد اتاق شد و بدون نگاه کردن به بکهیون، سمت تخت رفت و پسرک رو توی بغلش کشید. لئو رو توی حصار بازوهاش گرفت و کنار گوشش زمزمه کرد:

- چیزی نیست قلب من. بابایی اینجاست. بابایی کنارته‌.

مضطرب و آشفته، موهای لئو رو بوسید و همین‌طور که نوک انگشت‌هاش رو لا به لای موهای مشکی پسرش می‌چرخوند، از گوشه‌ی چشم به بکهیونی خیره شد که مات و مبهوت به تصویر مقابلش نگاه می‌کرد. نگاهشون که به هم افتاد، پلک‌هاش رو با آرامش باز و بسته کرد و لب ‌زد:

- چیزی نیست بکهیون. الان آروم میشه.

احساس می‌کرد جسم بکهیون درحال تغییر کردنه. همسرش مقابل چشم‌هاش کوچک و کوچک‌تر می‌شد و پسرش همچنان وحشت‌زده اشک می‌ریخت‌. شونه‌های بکهیون جمع شده بود و هر لحظه بیشتر از قبل روی دیوار سر می‌خورد تا به زمین نزدیک بشه.

لئو رو توی بغلش بلند کرد و در حال نوازش کمر پسرک که حالا ذره‌ای آروم‌تر شده بود، کنار بکهیون ایستاد و با چهره‌ی درمونده شونه‌ی بکهیون رو گرفت.

- چیزی نیست. ترسیده.

لئو ترسیده بود. بکهیون هم همین‌طور. این وسط که صدای گریه‌ی لئو تنها صدای طنین‌انداز شده در خونه بود، زنگ در به صدا دراومد و شونه‌های بکهیون از شوکی که بهش وارد شد، بالا پرید.

حرارت از گردن بکهیون بالا می‌رفت و سرخی گردنش داشت به صورتش می‌رسید که به خودش اومد و دست چانیول رو پس زد‌. چانیول بدون اینکه لئو رو رها کنه یا فکر زمین گذاشتن بچه به ذهنش برسه، سمت در رفت و در رو، به روی پستچی جوان باز کرد.

لئو زیر چشمی، در حالی‌که سرش هنوز توی گردن پدرش فرو رفته بود، به پستچی نگاه کرد و گریه‌اش متوقف شد تا از ماجرا سر دربیاره‌‌.

- پارک چانیول؟

چانیول به تکون دادن سرش بسنده کرد و پستچی نامه‌ای که پشتش مهر شده بود رو به همراه دفتر مستطیلی شکل سمتش گرفت.

- برای شماست. این زیر رو امضا کنید.

بدون چشم برداشتن از نوشته‌های روی نامه و مهر رسمی‌ای که روی نامه خورده بود، نامه رو روی دفتری که جلوش قرار داشت، گذاشت و پایین کاغذ رو امضا کرد. نامه رو برداشت و در رو با پا بست.

V E N G E A N C E [S2]Where stories live. Discover now