6

449 28 2
                                    

که شبیه یک کوالا بهش چسبیده بود وقتی وارد شدن و اون دختر
جیمین را دید پوزخندی زد و رو به اون پسره کرد و با لوس
ترین حالت ممکن گفت( براش میمون میزارم)
🐵اوپااااا میشه ببوسیم
🐱اوففف باش
اون پسر سریع یک بوسه روی لب های اون دختره گذاشت
من که حالم بد شده بود برگشتم که با جیمینی که سرش را
انداخته پایین و دستاش را مشت کرده مواجه شدم اروم رفتم
سمتش و دست گذاشتم روی شونش
🐨جیمین شی
جیمین برگشت و رفت سمته یک اتاق من که خیلی نگرانش شده
بودم سریع رفتم دنبالش و دقیق باهاش رفتم تو اتاق که جیمین
روی تخت نشست و شروع کرد به هق زدن
🐨چیشده از من ناراحتی
🐥چرا... دوستم هق نداره... من عاشق....عاشقشم هققققق ولی اون... حتما به من حسی هقق نداره
🐨چی منظورت کیه
🐥یونگی
🐨همون پسری که الان اومد
🐥اره هق
🐨من واقعا متاسفم
🐥سوجین چرا هقق من دختر نیستم...هقق چرا زشتم چرا برای کسی مهم نیستم
🐨نگو تو خیلی خوشگلی
🐥پس چرا نمیتونم دلش را بدست بیارم
🐨جیمین ببین یچیزی بهت میگم به کسی نگو
🐥باش
🐨م... من پسرم
🐥چی شوخی
🐨واقعا میگم
🐥اگه راست میگی عضوت را ببینم
🐨چ... چی
🐥دیدی دروغ میگی
🐨باش
نامجون دامن را در اورد و برامدگی را وقتی جیمین دید تعجب کرد
🐥 وا چرا شبیه دختر شدی اومدی اینجا
نامجون کله ماجرا براش گفت
🐥ای جونگ کوک پدصگ میزنم از دیک اویزونش میکنماااااا

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Apr 02, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

اسم فیک:معذرت میخوام اربابWhere stories live. Discover now