part.3

912 158 3
                                    

خمیازه‌ی بلندی کشید و با این کار مرد رو به خنده انداخت.

+مستر تهیونگ...

-بله کوک؟

+تو خیلی کارتون دوست داری؟

نگاهش رو از تلویزیون گرفت و به جونگ‌کوک داد.

-من فقط به خاطر تو این انیمیشن رو انتخاب کردم!

+ولی من دوستش ندارم؛ چون همش آهنگ می‌خونن.

فیلم رو استپ کرد و کنترل رو به دست جونگ‌کوک داد. دوباره به کاناپه‌ تکیه داد و دست‌هاش رو توی هم گره کرد.

-باشه، پس تو انتخاب کن چی ببینیم.

جونگ‌کوک سرش رو تکون داد و با چشم‌هاش به کنترل تلویزیون زل زد. بعد از چند ثانیه به سمت تهیونگ برگشت.

+چجوری جابه‌جاش کنم؟

با اشاره‌ی تهیونگ، دکمه‌ای رو فشار داد و با تغییری که توی صفحه‌ی تلویزیون ایجاد شد، لبخند شیرینی روی لب‌هاش نشوند. از جاش بلند شد و تا نزدیک تلویزیون رفت. چون نمی‌تونست اسم فیلم‌ها رو بخونه، سعی می‌کرد از عکس‌هاشون فیلم موردعلاقه‌اش رو پیدا کنه.

-چه فیلمی می‌خوای ببینی؟

بدون اینکه نگاهش رو از صفحه‌‌ی تلویزیون بگیره، جزئیات فیلمی که مد نظرش بود رو زمزمه کرد.

+یه فیلم بود که مستر هیونگ قبلا دیده...

-یعنی تکراریه؟

+برای مستر هیونگ تکراریه؛ برای کوکی تکراری نیست.

-ولی این لیستی که داری میگردی، همش برای بزرگتر‌هاست کوک!

دستش رو پایین آورد و با تعجب به سمت تهیونگ برگشت. با صدایی که گیجی در اون موج می‌زد، پرسید.

+یعنی چی؟

-یعنی پاپی‌های کوچولو نباید این فیلم‌ها رو ببینن.

بدون اینکه چیزی بگه دوباره به سمت تلویزیون برگشت و این دفعه با سرعت شروع به گشتن کرد.

-هی! اگر مناسب سن تو نباشه، نمی‌ذارم نگاه کنی.

تهیونگ به طور جدی اعلام کرد اما از طرف کوک هیچ حرفی زده نشد. بعد از چند دقیقه، صدای جونگ‌کوک به گوشش رسید.

+پیداش کردم مستر هیونگ!

تهیونگ شوکه و با اخم بهش نگاه کرد.

-نمیشه این رو ببینیم کوکی!

بی‌توجه به تهیونگ فیلم رو پلی کرد و سریع به سمت کاناپه برگشت. با فاصله از مرد روی کاناپه نشست و تمام حواسش رو به تیتراژ جالب و مهیج فیلم داد.

-هی!

تهیونگ کنترل رو از دستش کشید و فیلم رو استپ کرد که نگاه تند و تیز جونگ‌کوک به سمتش برگشت.

𖣐Chocolate PuppyWhere stories live. Discover now