*همین مدل بدون دم و گوش*
ا
ز اونجایی که بار اولش نبود که به اینجا میومد(حتی چند باری با تهیونگ اومده بود اینجا. و خدایا! اون مرد مثل بچه ها همش میپرسید این چیه؟ اون چیه؟! )، پس خودش راه افتاد به سمت یکی از قفسه ها.
نگاهش بین انواع دیلدو و بات پلاگ ها میچرخید تا بلاخره توی یکی از قفسه ها چیز هایی که میخواست رو پیدا کرد.+واو اینا چه کیوتن!
دستی به بات پلاگ روباه کشید. خیلی نرم بود و مطمئناً بهش میومد. سعی کرد وسوسهی خریدنش رو فعلا از سرش بیرون کنه چون الان دنبال چیز دیگهای بود.
با اولین حرکت مردمک های براق از شوقش چیزی که میخواست رو پیدا کرد.
چند قدم جلوتر رفت و نگاهی به ست بات پلاگ و گوش های گربهای انداخت.
سفید،سیاه،خاکستری،حتی رنگ های فانتزی مثل صورتی هم بود ولی چیزی که بیشتر از همه چشم امگا رو گرفته بود ستِ "کالیکو کت" بود.+همینه!
از پشت رگال جلوش یکی از جعبههای مقوایی ست رو برداشت و با لبخندی که سعی میکرد با گزیدن لبش محوش کنه از بین قفسهها بیرون اومد.
شاید باید قبل رفتن یه سری هم به لوب های طعم دار میزد.
YOU ARE READING
𝗔𝗹𝗽𝗵𝗮 𝗼𝗿 𝗼𝗺𝗲𝗴𝗮؟
Fanfictionاخطار: ما هیچ مسئولیتی در قبال اکلیل هایی که قراره ازتون بپاچه قبول نمیکنیم :)))🌈 "سیزده سال اول زندگیم به این فکر میکردم که قرار یه آلفا باشم؛ ولی خب این دنیا همیشه خواسته های منو به تخمش گرفته. و از اونجایی که کارما در برابر من تبدیل میشه به ماد...
🍒ᴀғᴛᴇʀ sᴛᴏʀʏ🍒
Start from the beginning