همکاری؟

160 24 6
                                    


بعد از اینکه جونگکوک درخواستش رو قبول کرد قرار گذاشتن بعد از ظهر همون روز توی خونه پسر کوچیکتر کار های اولیه تحقیق رو انجام بدن

چی عالی تر از اینکه قرار بود به راحتی از زیر کار در بره؟

البته تهیونگ هنوز با ساید جدیِ جونگکوک موقع کار کردن آشنا نبود و گرنه حرفش و پس میگرفت

.

.

.

جنی: حسابی تیپ زدی پسرِ خوشتیپ..خبریه؟

تک خنده ای کرد و سرش و به طرفین تکون داد: نه چه خبری باید باشه؟

جنی: از دستِ تو تهیونگ، آدم انقدر بی بخار داریم مگه؟

چیزی نگفت و با گذشتن از کنار خواهرش سوییچ ماشین و از روی میز برداشت، باید میرفت خونه جونگکوک تا با هم روی پروژه کار کنن

پشت فرمون نشست و بعد از اینکه استارت زد ماشین و از پارک بیرون آورد

عجله ای برای رسیدن به مقصد نداشت پس بینِ راه کنار یه فروشگاه ترمز زد و به عنوان هدیه برای جونگکوک کیک شکلاتی خرید

به هر حال خودش از مشروب یا هر چیز الکلی ای متنفر بود پس ترجیح داد یه چیز دیگه بخره

تا خونه جونگکوک حدودا نیم ساعت رانندگی کرد و بعد از کمی دنگ و فنگ موفق شد خونه اش رو پیدا کنه

جعبه کیک رو برداشت و بعد اینکه از ماشین پیاده شد در و قفل کرد، با قدمهای آروم سمت ورودی خونه رفت و زنگ کنارِ در رو فشار داد

پیراهن مردونه ساده سفید همراه با شلوار مشکی رنگی تنش بود 

جونگکوک: لوسیفر زمین و کثیف نکن پسرِ خوب

با شنیدن صدای جونگکوک که به در ورودی نزدیک و نزدیک تر میشد گوشاش و تیز کرد تا بیشتر بشنوه

لوسیفر؟ اون دیگه کیه؟

پیش خودش گفت و ترجیح داد منتظر بمونه تا در باز بشه

جونگکوک: اوه سلام هیونگ

از امروز صبح که فهمیده بود تهیونگ ازش بزرگتره هیونگ صداش میکرد

تهیونگ: سلام جونگکوکا

با کنار رفتن جونگکوک از جلوی در وارد خونه شد و جعبه کیک رو دست پسر کوچیکتر داد

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jan 29, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

tearWhere stories live. Discover now