تهیونگ بسختی اون زمزمه ها رو تحلیل کرد اما زبری موهای تازه در اومده وی لاین جئون و داغی عضوی که لای بوتش کشیده میشد رو کاملا متوجه بود وهمه ی اینا باعث میشد ک دلش از حال بره و خدشو به دیوار بچسبونه.
سعی کرد خودشو به دیوار سرد بچسبونه تا یجوری مانع بشه از حقارت و تعرضی که بهش تحمیل شده بود و داشت جون میداد
اما قبل از اینکه خیلی خودشو فاصله بده اون گرفتش
جانگکوک دستشو دور شکمش حلقه و به سمت خودش کشیدش دوباره خودشو به بوت گوشتی پسر مالید
تهیونگ سرشو پایین برد و ساعد تاتو شده ای که با قدرت نگهش داشته بودو دید و ناله ای کرد
موهای تراشیده شده و زبر پوست حساس باسنش رو میسوزوند
_میخوام بال هاتو ازت بگیرم فرشته
(منظورش بکارتشه)
کوک با دست آزادش دیک متورمش رو گرفت و تهیونگو بخاطر قد کوتاه ترش بالا کشید
دیک هاردش رو بین بوتش برد
عسلی که دور حفره تهیونگ بود کلاهک قارچی شکل و نصف عضوش رو کاور میکرد
به سختی سر دیکشو فرو برد و نفس تیزی کشید و از طرفی پسر جلوش نفسش رفت..
لگنش رو جلو فرستاد و بدون اتلاف وقت بیشتر، نصف عضوشو داخل اون سوراخ دست نخورده فرو برد
پسربچه جیغ خفه ای کشید لعنت به اون تیکه پارچه که نمیزاشت صداش دربیاد فرستاد و چشمای اشکی و خیسشو بخاطر درد و سوزش روهم فشار داد
حرکت لحظه ای جانگکوک باعث پارگی اطراف حفرش و چنتا مویرگ شده بود و در نهایت خونریزی مقعدش.
با دست دردناکش که پشتش بسته شده بود به شکم عضلانی جانگکوک چنگ زد و زانوهاش به لرزه افتاده بود
پیشونیش رو به دیوار تکیه داد
اشک هاش از هم سبقت میگرفتن و گونه و لپ های گردشو خیس میکردن
مرد پشتش که حالا عضوشو تو خودش داشت با کفشش به ال استاراش ضربه زد و پاهاش رو بیشتر از هم باز کرد
تنگی زیاد دیواره های اون بچه به رگ های برجسته عضوش فشار میاورد و منقبض شدنش در اثر درد داشت دیکشو قطع میکرد
_آه شل کن خودتو وگرنه جفتمونو به کشتن میدی فاک
دیکشو بیرون کشید و دوباره داخل کرد و حرکتشو ده بار تکرار کرد و با هربار بیرون کشیدن خون بیشتری عضوشو رنگی میکرد و جانگکوک بدون توجه به دردی که اون پسر رو تا مرز مردن میبرد دیوانه وار از این وضعیت لذت میبرد و احمقانه به سایز دیکش افتخار میکرد
_مثل دخترهای..ویرجین(virgin باکره) به خونریزی افتادی
بلخره تا انتها خودشو داخلش جا داد از لذت گرما و تنگی که تا نزدیک بالزاش رو در بر گرفته بود ناله دورگه ای کرد
_شت
+همممم..
دستشو محکمتر دور کمر باریک و شکم نرم بچه پیچید و اونو کاملا بخودش چسبوند
شروع به کمر زدن کرد
شهوت تصاحب کردن اون تن بی نقص جلوی چشمای حریصش رو گرفته بود
دیکشو تا کلاهکش بیرون میکشید و بعد خودشو داخل بدن بی نظیر جلوش میکوبید
ضربه هاش عمیق بود با هر بار کوبیدن قطره های خون پاچیده میشدن و رو پایین تنه خودش میریختن
YOU ARE READING
"Public Wc"KOOKV
Fanfictionاون تهیونگ خواب رو ترجیح داد، حتی تهیونگِ مُرده. به این فکر کرد که تازه نگه داشتن یه جسد میتونه سخت باشه و سرنگ رو به پوست برنزه ی پسر تزریق کرد. _برای بیدار شدن زوده. +18( این فیک خشونت زیادی داره و ممکنه به دلیل ژانر روانپریشش که ذکر هم شده برای ک...
"Public wc"+18
Start from the beginning
