اون تهیونگ خواب رو ترجیح داد، حتی تهیونگِ مُرده.
به این فکر کرد که تازه نگه داشتن یه جسد میتونه سخت باشه و سرنگ رو به پوست برنزه ی پسر تزریق کرد.
_برای بیدار شدن زوده.
+18( این فیک خشونت زیادی داره و ممکنه به دلیل ژانر روانپریشش که ذکر هم شده برای ک...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
سم: جئون جانگکوک سن: 29 تایپ: intp گرایش: بایسکشوال وضعیت و خصوصیات: دانشجو حقوق، (دچار مشکلات خاص که تو داستان متوجه میشید )
اسم: کیم تهیونگ سن: ۱۹ تایپ: enfp گرایش :گی وضعیت و خصوصیات: فارق التحصیل دبیرستان، مشغول به کار نیمه وقت، کلاسترو فوبیا داره (ترس از فضای بسته)
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
______________________________________ "طبق یک افسانه گفته شده، که انسان ها در ابتدا دو قلب داشتند، سپس زئوس یکی از قلب های هر نفر رو جدا کرد و در سینه ی دیگری کاشت و دستور داد قلب های اضافی رو دفن کنند. و بدین صورت شد که انسان ها به دنبال نیمه ی گمشده شون گشتن."
اسکنر داخل دست های کشیده اش بود و روی پد بهداشتی دختری که انگار مدت کمی نبود منتظره میچرخوند و بی حواس به صف مشتری ها با همکارش که خیلی مشتاق برای شنیدن بلوف های تهیونگ نبود صحبت میکرد:
+ اینجوری بهت بگم که نمیتونی حتی سفت بودن سینه هاشو تصور کنی زو
زویی داخل نایلون تیره که انگار قرار نبود کار ته با پد تموم شه فوتی کرد و با چشمای خمار سری تکون داد.
: اره ته میدونم که سینه هاش مثل یه تخته سنگه و شبا بالشتت میشه برو سر اصل مطلب.
بلخره دختر کلافه از خرید پد رو رد کردن و بدون نگاه به مشتری جدید دستشو تو هوا به منظور جلو اومدن و گرفتن خریدش تکون داد:
+ اوه زو بزار از اینجا شروع کنم که اون لعنتی با وجود رمانتیک بودنش حسابی کارشو بلده.
بلافاصله بزاقشو قورت داد و سعی کرد خجالت نکشه، تهیونگ برعکس ظاهرش که سعی داشت بشدت روشن فکر بنظر برسه به همون شدت هم خجالتی بود. دختر فروشنده چشمی براش چرخوند و با نگاهش به پسر سر به حوا هشدار داد.