"part2"

3.3K 495 35
                                        

"طبق یک افسانه گفته شده، ترس(فوبیا ) هایی که داریم در زندگی قبلی دلیل مرگمون بوده."

چک نشده.

یه هفته ای میشد که از ملاقاتش با جانگکوک در هایپر میگذشت.
به لطف تایم های آفی که داشت ولی هایپرو ترک نکرده بود کل روز رو مرخصی گرفته بود تا مدارکش رو جمع و جور کنه و برای ثبت نام به دانشگاهی که از قضا کراشش هم اونجا درس میخوند بره.
بعد از گیر و دار های مدیر هیز دانشگاه به کافه تریای دانشگاهش سری زد و یکی از دوست های قدیمیش رو دید و با ظرافت همیشگیش سمت میزشون رفت.

فقط چند دقیقه از بودنش تو اون جمع گذشته بود اما به لطف روابط اجتماعی همیشه بالا و چهره ی خواستنی که داشت تقریبا با کل افراد گرم گرفته بود

شیشه ی لیوان مانند عسلی که جانگکوک خریده و بهش داده بود و هنوز دلیلشو نمیدونست روی میز گذاشته بود با حرکات غیرمعمولی که پسرای دور میز رو به مرز جنون میکشوند انگشت آغشته به عسلش رو مک میزد و به بقیه گوش میداد

شاید هرکس دیگه ای بود این کار رو دیوونگی یا بی ادبانه تلقی می کرد اما خب اون تهیونگ بود نه هرکس دیگه.
اون آرایش میکرد ، لباس های عجیب میپوشید ، هروقت هوس پیرسینگ و رنگ مو میکرد فقط انجامش میداد پس چرا نباید روی میزی که همه مشغول خوردن بودن ،خوراکی که کراش جذابش براش گرفته بود رو نمیخورد؟ پس اره اون میگفت که فاک به هر کی من تو این لحظه میخام عسلمو بخورم!

خودشم نمیدونست چرا کل این یه هفته اون ظرفو از خودش جدا نمیکرد

همونطوری که انگشت اشاره‌ش تا بند اول داخل دهنش بود سرشو چرخوند و نگاهی به میز های کناری انداخت

نگاهش به نیم رخ کسی که فکرش کل هفته مثل خوره مغزشو میخورد افتاد استایل همیشه دارک، مرکز توجه بودن،اون موهای پر کلاغی روی پیرسینگ نقره ای رنگ که ابروهاشو شکافته بود و اون بازوهای عضله ای رو فقط جونگکوک داشت
که البته اون صحنه با وجود دستای دختری که مدام موهای پشت گردنشو نوازش میکرد و دست جونگ پشت کمرش بود چشم نواز نبود
با همون انگشت شیرین رو لباش زمزمه نامفهومی کرد:

+ژئون لهنتی

اما اگه اون جئون لعنتی بود تهیونگ هم کیم کله خر بود
با عذر خاهی ارومی از جاش بلند شد و سمت میز مورد نظرش رفت و نزدیک جانگکوک شد دست های دختر که از دست های خودش زمخت تر بود و کنار زد انگشت های گشیده و گندمی خودش را لا به لای موهای کوتاه کوک برد
دختر که انتظار همچین اتفاقی رو نداشت پسر روبروش رو مخاطب قرار داد

#داری چه غلطی میکنی

+بهت یاد ندادن به چیزی که مال تو نیست دست نزنی؟

با حالت بیخیال اما تن رسایی گفت.
تهیونگ قطعا استاکر جانگکوک‌ بود پس میدونست که فعلا سینگله!
درحالی که به سر تا پای دختر نگاه مینداخت انگشت های هنوز شیرینشو با زبون صورتیش اروم لیس میزد.

"Public Wc"KOOKVWo Geschichten leben. Entdecke jetzt