دکمه و زیپ شلوارشو باز کرد و از بینش عضو نیمه سفت و خوابیدش رو بیرون کشید،با دست دیگهش سه تا از انگشت هاشو به عسل آغشته کرد و بین خط باسن تهیونگ برد.
لپ های درشت باسنش رسیدن انگشت های جونگکوک به چیزی که میخاستو سخت میکردن، چسبناکی عسل روی انگشتاشو همه جای اون شکاف میکشید و دستشو داخل ظرف میبرد و حرکتشو تکرار میکرد قطره های اون ماده شیرین از بین شکاف بوتش سر میخوردن و از بین پاهاش زمین میچکیدن،جئون از این کار حساب لذت میبرد
انگشت شصتش رو به حفرهش فشار داد و سخت فرو برد
تهیونگ تقریبا نئشه شده بود اما حواسش سرجاش بود بخاطر سوزش دور حفره تنگش ناله خفه شده ای کشید
+ممم...هههمم
زبون خشکشو به پارچه ای ک داخل دهنش بود فشار میداد ک شاید بتونه ناله های بلندشو از ته گلو خارج کنه و باعث میشد ک سوزشی داخل گلوش ایجاد بشه ولی باهربار انجام دادن اینکار فقط به خدش اسیب میزد بدن داغشو به کاشی سرد دیوار چسبوند و چشمای خیسشو روی هم فشار میداد و بدنشو منقبض میکرد
جانگکوک بقیه انگشت هاش رو روی بوتش گذاشته بود بهش چنگ میزد و انگشتش شصتش رو تو سوراخ کوچیک و جمع شده پسر
میچرخوند.
_انقباض فقط لذت منو بیشتر میکنه
ببشتر مایع چسبنده رو روی خط باسنش ریخته بود و حالا با سرعت انگشتشو وارد و خارج میکرد
کارش رو طوری سریع انجام میداد که با هر بار فروبردن انگشتش مایع داخل سوراخ پسر بره و با هر حرکت برگشتی شصتش مایع خارج بشه و روی دستش بریزه
ناله های مقطع پسر رو میشنید
+اممم..عام..عاا
_دوستش داری هانی بر؟
ته انگشت های زمخت مرد رو لای بوتش حس میکرد با سرعت گرفتن حرکت تو حفرهش نفسش میرفت و اشکاش گونه های ک بخاطر بالارفتن دمای بدنش به صورتی رنگ میزد میریخت به کمربند چرم و سخت دور مچش چنگ میزد تنها کاری ک ازش بر میومد تقلا کردن های بی تاثیر بود
جزئیات بدن اون بچه و ناله های بی صداش تاثیر مستقیمی روی لخته خونی که به پایین تنه جانگکوک میدوید میزاشت
و کلاهک عضوش رو هر لحظه قرمز و متورم تر میکرد.
انگشتش رو بیرون کشید سمت دهنش برد، روی لب هاش مالید و مک صداداری بهش زد
سرشو دوباره پشت گوش پسر برد:
_تو که فکر نکردی می خوام امادت کنم هوم؟
و بینیش رو به موهای بالای گوشش فشورد
عطری شبیه شکوفه های هلو یا خود هلو؟
زمزمه های کثیفش رو از سر گرفت:
_فقط میخواستم از تنگی حفره داغت مطمئن بشم..
پایین تنشو جلو فرستاد و از پشت خودشو به باسن ته مالید
پوست نرم زیر گوشش رو به دندون گرفت اما حواسش بود که کبودی به جا نزاره!
YOU ARE READING
"Public Wc"KOOKV
Fanfictionاون تهیونگ خواب رو ترجیح داد، حتی تهیونگِ مُرده. به این فکر کرد که تازه نگه داشتن یه جسد میتونه سخت باشه و سرنگ رو به پوست برنزه ی پسر تزریق کرد. _برای بیدار شدن زوده. +18( این فیک خشونت زیادی داره و ممکنه به دلیل ژانر روانپریشش که ذکر هم شده برای ک...
"Public wc"+18
Start from the beginning
