𝓜𝓾𝓽𝓾𝓪𝓵 𝓵𝓸𝓿𝓮

ⓜⓤⓣⓤⓐⓛ ⓛⓞⓥⓔ

با صدای دکتر کیم که می‌گفت: چی فسقلی مارو انقدر ت فکر برده ؟

آروم گفتم : دکتر از اینکه بعد اینهمه مدت دوباره چشمام تو بیمارستان باز کنم متنفرم

سو نونا گفت : تموم میشه بالاخره تموم میشه
و بغلم کرد

بغل سو نونا دقیقا عین بغل مادری عه که هیچ وقت بغلم میمونه !

بعد یهو دکتر کیم سو نونا کنار زد و گفت : یاااا اون الان موچی فشرده شده که ببین چیکارش کردی سو ؟

که همه مون زدیم زیر خنده

چشمم به مرد ناشناسی خورد
که با لبخند اومد جلو و گفت : من جی سونگ همسر دکتر کیم

با تعجب به دکتر کیم نگاه کردم : واو دکتر کیم ت داشتی و رو نمیکردی ؟!

دوباره همه مون زدیم زیر خنده

با خنده دستم سمتش دراز کردم : سلام من پارک جیمین هستم و بیمار همسرتون هستم

اونم با لبخند دستش گذاشت تو دستم و گفت : منم خوشبختم جیمینی

بعد هیونگ جی سونگ بهمراه سونگ رفتن کارای ترخیص انجام بدم و دکتر کیم به حرف اومد : راستش 5 ساله با جی سونگ ازدواج کردم و خب من دومین همسره اونم اون از زن اولش یه پسر داره که تقریبا هم سن هستید و تو این مدت جی سونگ و پسرش تو آمریکا منتظر من بودن و خب منم منتظر بودم که قراردادم تموم شه و بیام اینجا

با لبخند گفتم : درسته که خیلی وقته که گذشته اما مبارکککک باشههه

دکتر با لبخند گفت : مرسی فسقلی

سونگ اومد تو و گفت : یک ساعت دیگه مرخصی آروم سرتکون دادم

و رفتم داخل اتاقی که لباس عوض میکنی لباسام عوض کردم و دنبال دکتر کیم و نونا راه افتادم
تو راه پرسیدم که چیشد که رفتم بیمارستان و کی منو اورد
سو نونا توضیح داد تا بالاخره رسيديم هتل و به درخواست هیونگ جی سونگ رفتیم رستوران هتل و غذا خوردیم

بعد از یک ساعت نونا و سونگ و دکتر کیم و جی سونگ رفتن ماساژ و منم چون از ماساژ خوشم نیومد اومدم سوییتم

شروع کردم به رسیدن به پوستم
اول ژل شستشو رو زدم به صورتم و بعدش شستم و ماسک صورت گذاشتم

یعنی چون منو برده بیمارستان باید برم ازش تشکر کنم ؟
خب به جهندم میخواست نیاره مگه من زورش کردم
اما پس روحیه انسان دوستانه چی میشه ؟
ولی اگه برم تشکر کنم پررو بشه چی ؟
اگه با منظور برداشت کنه چی ؟
پوووووووووووف لعنتیییییییی

ماسک از صورتم برداشتم و موهام شونه کردم و لباس مناسب پوشیدم

اگه خونه اش نباشه و برم عن بشم برگردم چی ؟
اون باید شعر عن شدگان بخونم