𝒥𝒾𝓂𝒾𝓃
رفتم خونه تا برم حموم از این بوی زمخت بیمارستان راحت بشم
سوار ماشین شدم بی توجه به همه چی به سمت خونه رفتم منم میخوام مثل داهیون ننه عوضیش شم
پشت چراغ قرمزی ایستادم
ذهنم رفت به سمت جونگکوک یعنی الان کجاست ؟
حالش خوبه ؟
چیکار میکنه ؟
غذا خورده ؟
ناراحته ؟
گریه میکنه ؟
با صدای بوق ماشین از فکر در اومدم
شروع کردم به حرکت به سمت خونه
یعنی اونم همین جوری که من بهش فکر میکنم بهم فکر میکنه ؟
سوالاتی بود که تو ذهنم بالا پایین میشد
اما یه " نه " بزرگ ته دلم بود
رسیدم به خونه بی توجه به افراد خونه سریع وارد اتاق خودم لباسامو درآوردم یه دوش 5 دقیقه ایی گرفتم شروع کردم به لباس پوشیدنبی توجه به افراد داخل خونه زدم بیرون
سوار ماشین شدم
به سمت جایی که امکان داره جونگکوک اونجا باشه روندم
بعد از 20 دقیقه که برام 20 قرن گذشت بالاخره رسیدم به بار Without Love ( بدون عشق ) باری که هر بار جونگکوک از عشقی که توسط داهیون رد شده بود مست میکرد و من از عشقی که حتی خبر هم نداره
کاش قلب خودش میفهمید که هرچیزی ارزش لرزیدن نداره بدترین حسی که به یه نفر میشه داد اینه که کاری کنی حس کافی نبودن کنه تو راحت رد میشی میری ولی اون تا آخر عمر از خودش میپرسه مگه چی کم داشتم؟بالاخره وارد بار شدم
لازم نبود زیاد اطراف نگاه کنم اون مثل ماه میدرخشیدرفتم سمتش خیلی دوست داشتم فقط یکبار فقط یکبار دستاش و تو دستام داشتم چه حسی داشت
یعنی خیلی گرم بود ؟
خیلی بزرگ و لذت بخش بود ؟یکدفعه باهاش چشم تو چشم شدم ضربان قلبم از انقدر زیاد بود که میترسیدم هر لحظه سکته کنم و بمیرم
از جاش بلند شد اومد سمتم
ناخداگاه مغزم قفل کرد
به هیچی جز جونگکوک فکر نمی کردوقتی به خودم اومد دیدم بغلم کرده
تو اون آغوش احساس گرما و امنیت داشتم اون آغوش بهم حسای قشنگ میداد
حسایی که حاضر بودم براش هرکاری کنماما با زمزمه ای که شنیدم برای بار میلیاردم خورد شدم قلبم شکست دیگه تکه ایی سالم تو قلبم ندارم همش پودر شده اما بازم شکست
( میدونی جیمین خیلی شبیه داهیونی وقتی اومدنی فکر کردم داهیون اینجاست اما الان که بغلت کردم متوجه شدم تویی میشه یه مدت همیشه پیشم باشی تا با مرگ داهیون کنار بیام بخاطره داهیون ؟ )
خیلی دوست دارم کنارت باشم اما بخاطره خودم نه هیچ خر دیگه
خودش رفته اما هنوز اذیتم میکنه
میدونی با چه ذوق شوقی اومدم تا فقط یکمی به من توجه داشته باشی
میدونی تا الان چقدر خوردم کردی
میدونی چقدر شکستیم
میشه فقط یکم منم ببینی
میشه فقط حواست به منم باشه
میشه ؟
KAMU SEDANG MEMBACA
𝓜𝓾𝓽𝓾𝓪𝓵 𝓵𝓸𝓿𝓮
Cerita Pendekکاش آدما عاشق کسی میشدن که عاشقشونه نه من عاشق تو نه تو عاشق اون🖤🍂