Teahyung's pov
فلش بک "چند ساعت قبل"جین هیونگ دست کوکی رو گرفت و با خودش برد تا پنکیک واسش درست کنه
نامجون هیونگ کنارم نشست و با دستاش موهامو بهم ریخت+ هیونگ بعضی وقتا بهت حسودیم میشه
نامجون : به من؟ چرا؟
+ مهره مار داری(مغز نویسنده : مهره ی مار داری تو دلبری
اما میگذری از عشق همش سرسری(۲بار)💃💃)
اصن چرا تورو جر وا جر نمیکنه؟نامجون با خنده گف : مهره ی مار؟ (مغز من دوباره : خواننده و آهنگ ساز ، سعید آسایش... ترانه ، سعید آسایش_نمیدونم چی چی یگانگی ... تنظیم، سهیل هایدن...
دیریریدی دیدیدی
دیریریدی دیدیدی
دیریریدی دیدیدی
دیریریریرریرییییی💃💃)نامجون همچنان : نه ته مهره ی ماری ندارم (مغزم همچنان : اگه مهره ی مار نداشتی
چشای سیاه نداشتی
نگاه بلا نداشتی
تو دل اگه جا نداشتی(۲ بار)
دیریریریرریرییییی💃💃)
پ.ن : بخدا درسامو اینجوری حفظ بودم الان بجا اینو خوندن از ناسا باهاتون بای بای میکردم)تهیونگ : واقعی؟ چطور ممکنه؟
![]()
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
![]()
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image. نامجون : اگه من این مکانیسمو توضیح بدم خیلی راحت تره باور پذیریش
![]()
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
![](https://img.wattpad.com/cover/287110250-288-k222574.jpg)
YOU ARE READING
🌈My little Universe💜💫
Fanfictionسلام سازمان حمایت از کودکین معصوم من جئون جونگ کوکم ۱۸ سالمه .. ینی داره میشه برای همین زیر سن قانونی ام و به شما مربوط میشم من خیلی انسان خوب و نیکوکاری هستم و اصلا رمان های بد بد نمیخونم و فیلم های بد بد نمیبینم حرفای بد بد نمیزنم فکرای بد بدم نمی...