نگاه یه مشت پسر عضله ای رو روی خودش داشت که احتمالا دوست های جانگکوک بودن و اون نگاه ها تحسین برانگیز؟شاید کثیف بود و خب اونا حق داشتن
یه توله خرس که خیلی کم سن بنظر میومد با موهای بلوند که موهای نسبتا بلندشو بسته بود ولی اونقد بلند نبودن و بیشتر موهاش از داخل کش فرار کرده بودن و دور صورت گندمی براقش ریخته بود با دوبندهی جین وتیشرت اورسایز سفید زیرش که یکی از بند های دوبندهش از روی دوشش پایین افتاده و داره انگشتشو مک میزنه؟
دوست های جئون حداقل از پیرسینگایی که تماما گوش های اون پسر بچه رو پر کرده بودن هم فهمیدن اون احتمالا فاک بادی جدید جانگکوکه
جانگکوک دست به سینه به نمایش اون بچه نگاه میکرد و بجز پوکر بودن ریکشن اضافه ای نداشت اون بچهی گستاخ برنامه های شبش رو بهم زده بود
#اوه پس تو جدیدی؟افرین کوک مناسبته یه هرزه ی به تمام معنا!
تهیونگ که انگاری بهش برخورده بود با اخم های کوچیک با مزه ای به اون دختر نگاه کرد اون لغب بیشتر برازنده ی خودش بود اروم انگشتشو گاز گرفت و به ثابقه ی پاکش فکر کرد
هرزه؟
ته نهایت فعالیتش با پایین تنه ش جق زدن بود و یروز که خواست پاش رو کمی فرا تر بزاره و خودشو انگشت کنه با دو بند انگشت تا مرز سوختن نوک بینی کیوتش و پر شدن اشک داخل چشمش پشیمون شده بود و فرداش به درگاه مسیح رفت تا طلب بخشش کنه
با دور شدن دختر و فشار دست محکمی دور مچش به خودش اومد و فهمید توسط کراشش سمت میزی که قبل تر اونجا بود میرن.
جانگکوک ظرف لیوانی عسل رو از روی میز برداشت به سمت خروجی کافه دانشگاه تهیونگ رو دنبال خودش کشوند
تهیونگ با خودش فکر کرد که یعنی کل مدت از حضورش خبر داشته؟و اون ظرف عسل رو برای چی میخاد؟
_باید از فرصتی که بهت داده بودم نهایت استفاده رو میکردی و دیگه دور و برم افتابی نمیشدی!..
نگاهی به ساعتش انداخت برای دو راند یک ساعته وقت داشت و شاید نصف کلاسش رو از دست میداد اما انگار اون مچ نحیف که نرم بودن اون توله خرسو بهش میرسوند ارزشش رو داشت و مسیر سرویس بهداشتی رو پیش گرفت و داخل شدن
نه خشن و نه ملایم کوله ی مسخره ی بچه ای که اسمش رو هم نمیدونست دراورد و روی روشویی انداخت
در یکی از اتاقک های دستشویی رو باز کرد،کف دستش رو به دیوار کنا اتاقک تکیه داد و با سری که تارهای پر کلاغی موهاش روی پیشونی سفیدش ریخته بودن به داخل اشاره کرد و سرتا پای پسربلوندی رو وارسی کرد
تهیونگ که حالا فهمیده بود گاوش چجوری زاییده استرس بدی گرفته بود و تو دلش به این فکر کرد که اگه ازین فضای فاکینگ بسته بره بیرون دیگه بلوف زنی برای زویی رو کنار میزاره و با شورتک های تا بالای زانو به هایپر نمیره و برای شوگر های هم سن بابا بزرگش پاهای لختشو رو هم نمیندازه تا تو دلش به لب و لوچه اویزونشون بخنده
سعی کرد چهره ش رو حفظ کنه و بیخیال سمت کولهش رفت تا برش داره که جانگکوک با دست ازادش بازوشو گرفت و سر جاش برگردوندش
_کجا!؟نمی خوای به دوست پسر رمانتیکت برسی؟
شاید گاوش فرا تر از زاییمان پیش رفته بود پس خواست دل پسر رو با وعده دادن به جای بهتری برای سکس نرم کنه
+د.د.دستشویی..عم..عمومی؟من کلاستروفوبیا دارم اینجا میمیرم
تهیونگ حتی به زور میتونست داخل یکی از اون اتاقک های سر بسته سرپا بشاشه و حتی در رو هم نمی بست...
حالا باید اولینش یه درتی سکس با یه کینکی روانی تو دستشویی عمومی میبود...!؟
______________________________________
سلام
عصربخیر
YOU ARE READING
"Public Wc"KOOKV
Fanfictionاون تهیونگ خواب رو ترجیح داد، حتی تهیونگِ مُرده. به این فکر کرد که تازه نگه داشتن یه جسد میتونه سخت باشه و سرنگ رو به پوست برنزه ی پسر تزریق کرد. _برای بیدار شدن زوده. +18( این فیک خشونت زیادی داره و ممکنه به دلیل ژانر روانپریشش که ذکر هم شده برای ک...
"part2"
Start from the beginning
