خیره به سقف منتظر بود تا زمان بلند شدنش برسه.
قرص خواب هاش دیگه جواب نمیداد و همین علت بدخلقیهاش بود.
البته که خوابیدن هم تاثیر چندانی روی خوشاخلاق بودنش نمیذاشت.
چون خوابهاش هم همراه با کابوس بود.
با شنیدن صدای در، نگاهش رو از سقف گرفت و به چهرهی دختری که برای بیدار کردنش اومده بود، نگاه کرد.
اون دختره آشپزش بود.
آجوما همیشه حواسش به خورد و خوراکش بود و جونگکوک هم به واسطهی این موضوع، هوای این دخترک رو بیشتر داشت.
_سلام جیسو... حالت چطوره؟
دختر سرش رو پایین انداخت و تعظیمی کرد.
_خوبم رئیس... گفته بودید این ساعت بیدارتون کنم.
کوک تیشرتش رو تن کرد و دستی به موهاش کشید.
_آره خودم زودتر بیدار شدم... گفته بودی دیروز امتحان ریاضی داشتی! چطور پیش رفت؟
جیسو خندید و دوباره تعظیمی کرد.
_خوب بود رئیس... یکم سخت بود، ولی از پسش بر اومدم!
مرد لبخندی زد و لایکی نشون دختر داد.
_این خوبه. خوب درس بخون و به مادرت کمک کن... مادرت واقعا فرشتهست!
دخترک تایید کرد و پرسید:
_حمام رو براتون حاضر کنم؟
جونگکوک سری تکون داد و نگاهی به ساعت که پنج صبح رو نشون میداد، انداخت.
_آره آمادهاش کن!
جیسو تعظیمی کرد و سمت حمام رفت تا وان رو آماده کنه.
طولی نکشید که جونگکوک هم وارد سرویس شد و بدون نگاه کردن به دختر مشغول اندازه کردن آب بود، سمت روشویی رفت تا مسواک بزنه.
_جیسو؟
دختر کمی پرید و سمت مرد برگشت.
_ب-بله؟
کوک از آینه به دختر نگاهی انداخت و لبخندی زد.
_میشه ازت بخوام از اون دمنوشهایی که مخصوص سردرد بود برام درست کنی؟ اون سری که آوردی واقعا جواب داد.
جیسو لبخند ملیحی زد و سر تکون داد.
_خوشحالم که جواب داده... حتما! تا حمامتون تموم شه دمنوشتون هم حاضر میشه رئیس.
ESTÁS LEYENDO
𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑩𝒆 𝑴𝒚 𝑫𝒂𝒅𝒅𝒚| 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯
Romance⤷ 𝐉𝐮𝐬𝐭 𝐁𝐞 𝐌𝐲 𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 ── ◦ 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 ⤳ Fluff, Mafia, Smut, little space ◦ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ⤳ KookV, Yoonmin, Namjin ◦ Written By: Devilish دنیایی وجود داره که همه اسمشون رو میدونیم. دنیای مافیا! دنیایی که پراز دود و خون و مواده... دنیایی که...
