𝓜𝓾𝓽𝓾𝓪𝓵 𝓵𝓸𝓿𝓮

By jun_melika

27.4K 4.7K 1.1K

کاش آدما عاشق کسی میشدن که عاشقشونه نه من عاشق تو نه تو عاشق اون🖤🍂 More

𝑴𝒖𝒕𝒖𝒂𝒍 𝒍𝒐𝒗𝒆
𝕄𝕦𝕥𝕦𝕒𝕝 𝕝𝕠𝕧𝕖
ꪑꪊ𝕥ꪊꪖꪶ ꪶꪮꪜꫀ
𝑀𝓊𝓉𝓊𝒶𝓁 𝓁𝑜𝓋𝑒
𝙼𝚞𝚝𝚞𝚊𝚕 𝚕𝚘𝚟𝚎
𝕸𝖚𝖙𝖚𝖆𝖑 𝖑𝖔𝖛𝖊
ᴍᴜᴛᴜᴀʟ ʟᴏᴠᴇ
ᎷᏬᏖᏬᏗᏝ ᏝᎧᏉᏋ
🄼🅄🅃🅄🄰🄻 🄻🄾🅅🄴
M̶u̶t̶u̶a̶l̶ ̶l̶o̶v̶e̶
ⓜⓤⓣⓤⓐⓛ ⓛⓞⓥⓔ
ᴍᴜᴛᴜᴀʟ ʟᴏᴠᴇ
اطلاعیه
ᗰᑌTᑌᗩᒪ ᒪOᐯE
₥Ʉ₮Ʉ₳Ⱡ ⱠØVɆ
ᗰ𝐮ⓣU𝔸𝕃 l𝕠𝕧𝐞
MǗ𝔱υA𝔩 𝐋σvẸ
๓𝐮т𝕌卂Ł ℓ𝐨𝓥ε
MỮ𝐭ᑌÃ𝓛 ℓOν𝕖
mυ𝓽𝕦𝐚𝔩 𝓛Ỗ𝓿𝔼
𝕄υ𝕥UΔⓛ 𝐥𝐨ν𝕖
توضیح
ᗰu𝕋𝕦αˡ ⓛⓞⓋ𝒆
ناراحتی
mᑌ𝐓𝓤𝔸Ⓛ ˡᗝᐯε
مهم
м𝐮Tⓤ𝐀𝐥 ᒪόⓋⓔ
Mutual love
مهم ^^
The last part
فیک جدید
عااام پارت جدید

ʍʊȶʊǟʟ ʟօʋɛ

782 172 69
By jun_melika


Junkook

بعد از اینکه رستوران ترک کردم
به سمت موتورم رفتم و به سمت اداره گاز دادم
بعد از 20 دقیقه رسیدم
به محض که پام گذاشتم تو اداره ناکس اومد احترام گذاشت و گفت : رئیس قاتل پرونده 712 امروز خودکشی کرد

با اخم گفتم : همون قاتلی که شکارش دختره های دبیرستان Ford بود ؟

ناکس بله ای گفت

با اخم سمت دفترم راه افتادم

زنگ زدم به سهون و چان که بیان دفترم

نشستم رو صندلی پشت میز با اخم منتظر بودم
یعنی حتما یه چیزی پیدا می‌شد که برینه تو حاله خوبم

چان و سهون اومدن داخل

با اخم گفتم : چان تو مطمئن میشی قاتل پرونده 712 واقعا مرده و تو سهون طبق شواهد اون قاتل یه همدست داشته اونو میخوام و همین .

و بدون حرفی رفتن

پوووووووووووف چقدر سر اون پرونده بی خوابی کشیدم که حالا با خودکشی کردن تموم شه باید به سزای عمالش برسونمش

رفتم رو مبل اتاقم دراز کشیدم چشمام بستم و دستم رو چشمام گذاشتم

همین که چشمام سنگین شد صدای در اومد
با اخم نشستم و گفتم بیا تو

کای اومد تو
با تعجب نگاش کردم این اینجا چی میخواد

با اخم گفتم : کای سهون اینجا نیست و الان سر مأموریت عه

کای با تلخندی گفت : کوک تو خودت میدونی که من چقدر سر سهون حرف و بدبختی کشیدم بخاطرش حتی جلو خوانواد ام وایسادم اون موقعه میدونستم که اونم همون حسی که من بهش دارم داره اما الان نه

با اخم گفتم : منظورت چیه کای ؟

با لحن سردی گفت : اون بهم بی توجهی میکنه جواب تماسام نمیده خب شاید بگی خستس که بهت بی توجهی میکنه یا کار داره که جواب تماسات نمیده اما جونکوک وقتی میاد خونه یه کلمه هم باهام حرف نمیزنه حتی چند دفعه میخواست کتکم بزنه این سهون اون سهونی که من عاشقش شدم نی به همین دلیل اومدم پیشت

با تعجب گفتم : چه کمکی از من برمیاد؟

با بغض گفت : اگه دیگه دوستم نداره لازم به این کارا نیس فقط بهم بگه دیگه نمیخوامت اون موقعه میرم گم میشم طوری که هیچ چشمش بهم نیوفته من امشب با دوستام میرم بار گلدن امشب تصمیمش بگیره

با تعجب ابرو هام بالا انداختم و گفتم : چه مدته اینجوریه

با خنده ی تلخی گفت : الان 8 ماهه !

سر تکون دادم و گفتم : باشه امشب بار گلدن میبینمت اگه چیزی شد بدون من همیشه هستم باشه ؟

با تلخندی گفت : ممنون دیگه من میرم ببخشید مزاحم شدم

و رفت

همینو کم داشتیم

وقتی بهش محل نمیده پس یعنی سکس هم نداشتن اما پس اون کبودی روی گردن کار کی بوده ؟
اون مرخصی های که می‌گفت باید بره پیش کای چون زده بالا چی ؟
خیانت اما با کی ؟
پس عشقش چی ؟
کای گفت الان 8 ماهه یعنی بعد از عملیات نجات نجات پسر وزیر

زنگ زدم به ناکس : ناکس پرونده نجات پسر وزیر میخوام همین الان رو میزم باشه

و قطع کردم


در باز شد و ناکس اومد : رئیس پرونده ایی که خواسته بودید
گذاشت جلوم و رفت
پرونده باز کردم
لوهان فاکس پسر وزیر کشور

سریع زنگ زدم به سوهو : سوهو در مورد لوهان فاکس هرچی هست میخوام سریع

و قطع کردم

یعنی ممکنه ؟

کسی در زد بیا تویی گفتم که چانیول اومد تو و گفت : اعدام کرده خودشو و خفه شده جواب تست DAN چند ساعت دیگه میاد

سری تکون دادم و گفتم : بشین باید چیزی بهت بگم

و شروع کردم به گفتن ماجرا

چانیول با اخم گفت : جونککوک این امکان نداره سهون همچین کاری نمیکنه!

که در زده شده و سوهو اومد تو و گفت : اون از 8 ماه پیش با سهون دیده شده تقریبا بوده ردی از سهون هم دیده می‌شده! چیزی شده ؟

چانیول شروع تعریف کردن ماجرا

سوهو با اخم : باید امشب ببریمش بار گلدن کای خوب تحمل کرده اگه من بودم درجا طلاق میگرفتم

با اخم گفتم : چانیول به سهون بگو اومد بیاد اتاقم باهم میریم بار گلدن

5 ساعت بعد

در اتاقم زده شد بیا تویی گفتم
سهون اومد تو
با اخم گفتم : بشین سهون

نشست و من دقیقا روبه روش نشستم
با لحن سردی گفتم : کلی امروز اومد اینجا و همه چیو برام تعریف کرد

سهون با پوزخند گفت : چیه توهم فکر میکنی من خیانت میکنم ؟

با نیشخند گفتم : فکر نمی‌کنم مطمئنم

و بعدش عکس خودش لوهان در حال لب گیری و سکس کوبیدم تو صورتش

با اخم گفتم : یک ساعت دیگه میریم بار گلدن کای هم اونجاس باهم حرف می‌زنید و طلاق میگیرید

با اخم گفت : و اگه طلاق نگیرم

با پوزخند گفتم : اون دیگه پررویی خودت میرسونه چجوری وقتی داری بهش خیانت میکنی میتونی تو چشماش نگا کنی ؟ اون احمق فک میکنه مشکل از خودشه نمیدونه تو عوضی هرزه ایی

و از اتاق زدم بیرون

بعد چند دقیقه همه تو ماشین چانیول به سمت بار گلدن میرفتیم

به محض رسیدن
از ماشین اومدم بیرون به دوست پسر چانیول بکهیون گفتم : به چانیول بگو حواسش سهون باشه

رفتم تو بار باید خودم خالی میکردم کاشکی جیمین اینجا بود که یکدفعه چشمم خورد بهش نشسته بود رو مبل

بدون گل تصور کنید

Jimin

بعد کافه به خواسته لیسا رفتیم ارایشگاه هم به پوستمون برسیم هم آرایش کنیم

بعدش هم رفتیم لباس گرفتیم

و راه افتادیم سمت بار

زنگ به نونا و اطلاع دادم که داریم میریم بار

بعد چند دقیقه رسیدیم بار

رو مبلی نشستیم و تهیونگ شروع کرد به سفارش دادن

اولین پیک رفتم بالا دومی و سومی و حالا تعداد پیک ها از دستم در رفته بود فک کنم مست شدم

بقیه رفته بودن برقصن
من تنها نشسته بودم

سوم شخص

جونکوک با نیشخند رفت پیش جیمین
با خنده گفت : های بیبی بوی
جیمین با تعجب گفت : منو میشناسی
جونکوک با خنده گفت : معلومه بیبی
جیمین با خنده گفت : یعنی تو ددی منی ؟
جونکوک با نیشخند گفت : ارهههههه من ددیتم

جیمین با خوشحالی گفت : پس بیا بریم برقصیم ددی

جونکوک با خنده گفت : باشه بیبی

و شروع کردن به رقصیدن البته جونکوک فقط دیکش میمالید به جیبوتی

جیمین هم انگار خوشش اومده بود هعی بون عضله ایی جونکوک لمس می‌کرد و خودش بهش میمالید که یهو چشمش به زوج گی ایی که داشتن همدیگه میبوسیدن

نگاهی به مرد جذاب روبه روش انداخت


یهو دستاش دور گردن مرد حلقه کرد و لباش گذاشت رو لبای مرد

جونکوک لبای جیمین کشید تو دهنش و میمکید

یهو جیمین پاهاشم دور کمر مرد عضله ایی حلقه کرد
مرد بزرگتر دستاش دور کمر نحيف پسر کوچیکتر حلقه کرد

باهم تو همون وضعیت رفتن بیرون سریع سوار تاکسی شدن و رفتن به خونه کوک

Jimin

با خوردن نور خورشید چشماش باز کرد
نگاهی به اطراف کرد اینجا اتاق خودش نبود
اما مردی کنارش خواب بود یکمی که لود شد متوجه شد اون جونکوکه

با بهت نشست متوجه خودش و کوک لختن !

~~~~~~~~

اصلا به صبحت های من توجه میکنید ؟
از دستتون ناراحتم
تعداد کامنتا خیلی پایینه!

اگه دوست دارید ادامه پیدا کنه ووت و کامنت یادتون نره

Continue Reading

You'll Also Like

86.9K 8.7K 31
نام: دیو و دلبر 💫 کوک: اندازه گریه گنجشک دوست دارم ته: کم نیست هیونگ ؟ کوک: گنجشک گریه کنه می میره ❌❌❌❌ هشدار هشدار بوک محارم است در صورت مشکل داش...
83.9K 7.7K 32
نام: قرارداد 💫 خاندان جئون ...... خاندان کیم ........ دو خاندان بزرگ کره جنوبی ..... متشکل از آلفای خون خالص و قوی ثروتمند ترین توی کره و آسیا اما...
14.9K 1.2K 16
وانشات هایی از کاپل‌های استری کیدز :)
37.1K 5.5K 13
Multi shot Couple: Vkook Gener: Omegavers, romance, angst, criminal, smut شما تا حالا امگای تاپ دیدین؟! بیاین تا بهتون نشون بدم کیم‌تهیونگ وحشی تر...