ugly fan & hot Fucker.prt24

Start from the beginning
                                    

_____________________________

بکهیون تو جاش غلتی زد و لحظه آخر کلافه تو جاش نشست.‌‌‌‌‌‌...کیونگسو اون بود؟
لباش آویزون شد و به آینه روبه روی تختش نگاهی انداخت، کیونگسو خیلی خوشگلتر از خودش بود.
با حرص پتوش رو روی سرش کشید...از قیافه خودش متنفر بود، از اون کیونگسو لعنتی هم بخاطر اینکه اینهمه کراش بود بدش میومد‌.
اصلا موقع پخش شدن شانس داشت چه غلطی میکرد؟...اصلا...اصلا...اصلانشم حسودیش نشده بود!
فقط دلش میخواست چانیول رو گیر بیاره و یه فصل کامل کتکش بزنه و بعد بره به زندگیش برسه چون اینطور که خودش بال بال میزد و چانیول اهمیت نمیداد زیادی ناجوانمردانه بود.
الان لابد انقدر از دیدن کیونگسو خوشحاله که حتی یادش نیست بکهیونی هم اصلا هست یا نه....شت!
هر چند پسر کوچکتر اگه میدونست چه سرنوشتی در انتظارشه فقط کف دو تا دستاش رو بهم میچسبوند و براشون آرزوی شادی میکرد.

____________________________

با نوک انگشتش عینکش رو که روی بینیش سر خورده بود رو بالا داد.
نگاهش رو بین قفسه ها چرخوند و با دیدن فصل جدید از کمیکی که دنبال میکرد چشماش برق زد‌...این چند روز تمام دلخوشیش این کتاب بود فقط همین!
رو نوک انگشت پاهاش بلند شد و دستش رو دراز کرد ولی فاک بهش‌‌....نمیتونست برش داره‌.
یه دور دیگه تلاش کرد ولی درست لحظه ای که ناامید شده بود دستی از پشت سرش بالا اومد و کتاب مورد نظرش رو برداشت.
با چشمای پاپی طور و دهن نیمه بازش به سمت آدم پشت سرش برگشت و در لحظه چشماش گرد شد
_کریس شی.
از لای دهنش به آرومی مرد روبه روش رو صدا زد و لبخند دندون نمایی رو لبای منیجر چان نشست.
کمیک رو بین دستای بک گذاشت و چشمکی زد
_سلام بکهیون شی...مشتاق دیدار.

___________________________

چانیول با بی حوصلگی به ساعث مچیش نگاهی انداخت و به سردر کتابخونه ای که کریس یهو پریده بود توش خیره شد ...ای کاش میتونست منیجرش رو عوض کنه‌.
با تکون خوردن گوشیش تو جیبش از افکارش بیرون کشیده شد.
دستش رو داخل جیبش فرو برد و موبایلش رو بیرون کشید
با دیدن تکست از شماره ناشناسی ابروهاش بالا پرید
ناشناس: کیونگم سیوم کن یولی><
لبخند کجی رو لبای چانیول نشست‌...پس بالاخره تونسته بود خط بگیره؟
لبش رو زبون زد و یاد دیشب افتاد، بدن کیونگسو هنوز مثل قبل تمام نورانای چانیول رو به بازی میگرفت و رفتارش خیلی کیوت و منطقی بود‌.
یکی از دلایلی که به دلش میشست این بود که اون برخلاف بقیه لوس نبود و با خنگی یه اپسیلومم رابطه نداشت. کیونگسو میدونست چه کاری رو چه زمانی انجام بده و چطور شرایط رو تو دستش بگیره.
شاید به خاطر اینکه تو کل رابطشون چانیول بیشتر احساس داشت؟
اگه میتونست از کیونگسو بخواد که پیشش بمونه زیادی خوب میشد.
لبخندی رو لبش نشست که کم کم به خاطر تاخیر زیاد کریس از بین رفت.
آه کلافه ای کشید و از ماشین خارج شد.

ugly fan and hot fuckerWhere stories live. Discover now