لویی به کتابخونش خیره شد
"اگه می تونست راجب خواب هام کمکم کنه چی؟"

هیو سر تکون داد
"خودمون درستش می کنیم, نیازی به اون نیست!"

لویی سر تکون داد و هیو رفت تا زین رو بیاره

لویی روی صندلیش نشست و به نقاشی رو به روش خیره شد
اون شخص رو تاحالا ندیده ولی صداش واقعا براش اشناست!

چند دقیقه بعد زین بعد از تقه ای به در وارد شد
لویی:"بیا اینو ببین زین!"
لویی کاغذ رو به سمت زین گرفت

زین جلو اومد و کاغذ رو ازش گرفت
"کی وقت کردی انقدر خوب چهره بکشی؟"

"خفه شو و نگاش کن,,, می شناسیش؟"
زین سرشو به معنای نه تکون داد

لویی پوفی کشید و انگشت اشارش و شستشو روی شقیقش گذاشت و سرشو بهش تکیه داد
"دیگه واقعا دارم عقلمو از دست می دم!"

زین برگه رو روی میزش گذاشت و سر تکون داد
"تو فقط زیادی به این خواب بی معنی فکر می کنی!"

لویی خودشم قبول داشت فقط نمی خواست اعتراف کنه!

"تیموتی چطوره؟"
"خوبه,داشت گیتار تمرین می کرد,توی دانشگاس!"

زین یکم این پا و اون پا کرد و نمی دونست چطور حرفشو بزنه
"مگه دفعه اولته می خوایی باهام حرف بزنی؟"

زین ابرو بالا انداخت
"چی؟"
"داری می میری یه چیزی رو بهم بگی!"
لویی با اخم بهش گفت و نگاهش کرد

زین سرشو پایین انداخت
"چهار هفتس که داری کمکش می کنی,
سه هفتس که داری می رسونیش,
دو هفتس که داره خودش می ره دانشگاه
و یک هفتس که داری دوباره تمرینش می دی,
یه روزه که پاشو باز کرده....."

"می خوایی به کجا برسی؟"
"تو می خوایی اجازه بدی تا کجا بره؟"

"نمی فهممت!"
"نمی خوایی بفهمی!"

"نمی تونم یکدفعه برگردم بگم عاره من همونیم که پونزده ساله دوست داره!"
"نمی تونی هم بذاری از دستت در بره!"

"اون از دستم در نمی ره!"
"محض رضای فاک! اون یه پسر جوون و خوش تیپه که توی دنیای واقعی زندگی می کنه,
دیگه ما نیستیم که دور و ورشو پر از ادمای بی احساس بچینیم!,اون داره بیرون می چرخه و هر لحظه امکان داره یکی از دخترای دانشگاه تورش کنه!"

لویی دلش می خواست سرشو بکوبونه به لبه ی میز!
"می گی چیکار کنم؟"

زین چشم چرخوند
"برادرِ نابغه ی احمقم! تو بهش یه چشمک بزنی اون پس افتاده بعد می گی چیکار کنم؟"
"قراره برم باهاش تمرین کنم,خودم حواسم هست!
بعدشم لازم نیست تو نگران من باشی,برو به مراسم خواستگاری خودت برس!"

زین لبخندش تا بنا گوشش باز شد
"دلم می خواد ساق دوشامون باشین خب عوضی,برای خودت می گم!"

(SomnAmbUliStic)+%5÷7=42Where stories live. Discover now