+ خفه شو اوکی؟ این تقصیر من نیست که دیک درازه لعنتیت مُرده...از کار افتاده شده شایدم رفته تعطیلات یا حتی بازنشسته
شده و احتمالا تا آخر عمرت فقط میتونی باهاش بشاشی عوضی
....
رو به روی هم نشسته بودن و نگاه کای بین اجزای صورت سهون میچرخید،ابروهای کشیده،چشمای گربهای شکل و لبای خوردنیش کای رو به وجد میاوردن،سهونی که به تازگی روش کراش داشت قطعا کسی نبود که بعنوان عشق زندگیش انتخابش کرده باشه،فقط میخواست برای اولین بار باهاش بخوابه چون به شدت جذاب بود اما قرار نبود توی زندگی رمنسش دخالتش بده چون اعتقاد داشت عشق پاک تر از اونه که با روابط جنسی آلوده بشه!
مشکلش با بکهیون هم سر همین مسئله بود،بکهیون بعنوان یه سکس تراپ اصرار داشت که عشق و سکس باهم رابطهی مستقیم دارن اما کای اینطور فکر نمیکرد...حداقل الان!
- خیلی مسخرهست که توی این خونهی لعنتی نشستم و به کسی که میخواد زیرم باشه زل زدم و هیچ کاری نمیکنم
سهون با خندهی مصنوعی گفت و کای به سرعت از جا بلند شد.
+ فیلم ببینیم؟
سهون تنها با تکون دادن سرش موافقت کرد،این مشکلِ ناتوانی توی نه گفتن گند زده بود به زندگیش،یکبار وقتی جوونتر بود وقتی یکی از همکلاسیاش بهش التماس کرد که قبول کنه پدر بچهش بشه صرفا بخاطر اینکه پدر واقعیش فقط بفاکش داده و فرار کرده بود،سهون قبول کرده بود و اگه پدر و مادرش نبودن الان احتمالا تمام ثروتش رو یه حرومزاده بالا کشیده بود!
الان هم همین بود...توی خونهی یه پسر عجیب نشسته بود و نمیدونست چرا فقط نمیرن توی تخت تا به فاکش بده و بعدش برای همیشه از این آدم و خونهش فرار کنه!
کای فیلم رو پلی کرد و کنار سهون جا گرفت،سهون نگاهی بهش انداخت و سر کای رو روی شونهش گذاشت اما کای به سرعت سرش رو برداشت و با بیخیالی گفت:
+ قراره فقط سکس داشته باشیم اوکی؟ این رمنس بازیا بدرد ما نمیخوره
- خب پس بگو از چه غذایی خوشت میاد؟ برای شناخت معمولا اینجور سوالارو میپرسن
کای آهی کشید و جوابی نداد،چه لزومی داشت اینارو بدونه؟
برای یه سکس این سوالا واقعا زیادی بودن!
+ بیا فقط فیلم ببینیم و بعدش بریم بخوابیم...باهم!
.....
نگاهش رو به رو به روش داده و به آرومی غذاش رو میخورد،علاقهای به حضور توی سلف نداشت و همین هم باعث شده بود همیشه روی سکوی زیر درخت و به تنهایی غذا بخوره.
جدا از زندگی سکسیش که موفقیتی درش نداشت زندگی اجتماعی و شغلیش خوب پیش میرفت،مطمئن بود در آینده دنسری که دوست داره میشه و پول خوبی بدست میاره،شاید میتونست یه آکادمی باز کنه و شایدم میتونست توی دانشگاه فعالیت کنه،همین افکار لبخند رو به لبش میاوردن.
- دندونای خرگوشیت کیوتن دنیل
با تعجب سرش رو برگردوند و به سونگوو،انتقالی جدید دانشگاه چشم دوخت.
+ توهم مثل من از سلف بدت میاد؟
- آره شلوغه و راستش بعد از یه روز شلوغ دوست دارم توی سکوت غذامو بخورم
غذاش رو کنار دنیل گذاشت و نشست.
دنیل به نیمرخش نگاهی انداخت،از وقتی به کلاسشون اومده بود مدام با لهجهش بچههای کلاس رو میخندوند و گاهی با فحشهای کرهای اذیتشون میکرد،تقریبا همه جا دنبالش بود و ازش میخواست توی زبان و رقص کمکش کنه چون بنظر توی کشور جدید راحت نبود و مدام بهش میگفت که خندههاش کیوتن درحالیکه نمیدونست خندههای خودش واقعا دوست داشتنیان!
توی همین مدت کوتاه دنیل براحتی میتونست باهاش ارتباط بگیره و صادقانه کرهای حرف زدن و فحش دادن واقعا سرگرم کننده بود!
- به چی زل زدی؟
+ سونگوو...وقتی درست تموم شد برمیگردی؟
- سونگوو؟ نباید به هیونگت احترام بزاری؟
سونگوو با اخم ساختگی گفت و دنیل خندهای کرد.
+ اینجا کره نیست
- درسته و خب نه...فعلا که اینجارو دوست دارم
+ پس میخوای چیکار کنی؟
سونگوو نگاهی به چشمای قهوهای دنیل انداخت و جواب داد:
- یه آکادمی؟ شایدم توی دانشگاه فعالیت کنم
دنیل دستش رو روی دهنش گذاشت و نگاه براقش رو به سونگوو داد.
+ پسر...نکنه نیمهی دیگه منی و از کره اینهمه راهو اومدی؟ دقیقا منم همینارو میخوام
- پس ما بدستش میاریم
سونگوو از سکو پایین پرید و شروع به تکون دادن باسنش کرد،رقص مخصوص سونگوو!
دنیل خندهای کرد و همونطور که سرجاش دستاش رو بالا میبرد و تکون میداد فریاد زد:
+ ما بدستش میاریم
YOU ARE READING
Excuse Me,Why Are You So Hot? [Completed]
Romanceخلاصه: بکهیون سکس تراپ بی تجربهایه که میخواد اولین بیمارش که یه پورن استار مریضه درمان کنه و اون کسی نیست به جز...پارک چانیول! نام: ببخشید چرا انقدر هاتی؟🔥 زوجها: چانـبک.سکـای.هونهـان.کـوکـوی.اونگنیـل(واناوان)🎇 ژانر: فلـاف.اسـمات🔞
💦🔥Part 3🔥💦
Start from the beginning