Ch.2

8.6K 1K 122
                                    


مرد بی نهایت زیبای روبروم به اندازه ای حواسمو پرت کرده که نفهمم دمین چی میگه. این در واقع عجیبه ، چون دمین همیشه توجه منو رو خودش داشته.

افکار لذت بخش و گناهکارانه ای که تو ذهنم بالا پایین میپرن اونقدر بلند هستن که به سختی صدای اهنگی که پخش میشه به گوشم میرسه.

کلمات دمین همین الانشم بین افکارم غرق شدن. اون مرد چشمگیر رو استیجه که تمام توجه منو به خودش جلب کرده. جوری که پاهاشو پیچ و تاب میده تا بدنشو بهتر به نمایش بزاره باعث میشه یه احساس ناراحت کننده عجیب اون پایین پیدا کنم!

فاکینگ هل!

چشمای مرد بین جمعیت میگرده؛ انگار داره انتخاب میکنه با کی کار کنه. وقتی چشمای زمردیش رو من ثابت شدن نفسم تو سینه م حبس شد

پوزخند زد؛ دستاش تا بالای میله طلایی کشیده میشدن بدون اینکه ارتباط چشمیشو با من قطع کنه

"لویی؟" دست دمین که جلوی صورتم تکون میخورد منو به واقعیت پرت کرد

"چ-چیه؟"با لکنت گفتم. چند بار پلک زدم تا بتونم توجه مو به دمین معطوف کنم.

"پففف" ریشخند زد و چشماشو چرخوند "و تو گفتی که از استریپرا خوشت نمیاد"

"و تو گفتی که اونا استریپر نیستن!" سریع گفتم. آروم خندید

"درسته، استریپر نیستن. اونا --" شروع کرد که دوباره توضیح بده ولی پریدم وسط حرفش
"پلی بوی هستن"حرفشو براش تموم کردم. با حرکت سر تایید کرد.
"خب پلی بوی دقیقا چی هست دیم(dame)؟"
"تعریف فنی ش میشه مرد پولداری که وقتشو به خوشگذرونی میگذرونه، به خصوص کسی که بی مسئولیت هم باشه و تو امور جنسی هم بی قید وبند باشه" توضیح داد انگار که یه میلیون بار اینا رو خونده بود.
"که حدس میزنم تا حدودی درسته چون پلی بوی های ما واقعا خوشگذرونی میکنن"نیشخند زد و نگاهی به سکس مدلی که رو استیج راه میرفت انداخت."ولی پسرای ما کاملا حرفه ای هستن. مثل استریپر ها شلخته نیستن و مثل فاحشه ها هر دقیقه زیر یکی نیستن"

"پس در واقع اونا بیشتر برای نمایشن؟" اضافه کردم و اون تایید کرد. "مثل عروسک؟"

"به نوعی. ولی من اینجا اجازه ی رقص خصوصی هم میدم . البته اگه خود پلی بوی بخواد." دمین توضیح داد "نه اینکه هر دیک پیر و کثیفی بتونه به پلی بوی های من دست بزنه"

"پلی بوی ها انتخاب میکنن؟"پرسیدم.
"پلی بوی ها انتخاب میکنن."دمین تکرار کرد و من سر تکون دادم. توجهمو دوباره معطوف مرد مو فرفری رو استیج کردم.

سورپرایز! چشماش هنوز منو نشونه گرفتن. زیر نگاه خیره ش پیچ و تاب خوردم. هم احساس ناراحتی میکردم و هم حس رضایت داشتم که از بین اون جمعیت روی من تمرکز کرده.

زبون صورتیش به بیرون حرکت کرد و به طرز تحریک کننده ای آروم روی لب بالاییش کشیده شد.
دستش و دور میله طلایی پیچید و چندبار به صورت نمایشی ازش تاب خورد. صدای سوت و تشویق جمعیت کوچیکی که اطراف استیج بودن بلند شد . اسکناس های یه دلاری روی استیج پرت کردن.

Playboy L.S (Persian Translation)Where stories live. Discover now