14 هفتگی

7K 889 231
                                    

هری:هی میدونم فقط چند روز گذشته اما من میخوام حالت رو بپرسم

هری:و حال بچه ت رو

لویی:ما هردو خوبیم

لویی:یعنی تلاش میکنیم که خوب باشیم

هری:اوه

هری:خوبه

هری:من میتونم یه سوال خصوصی ازت بپرسم؟

لویی:البته

هری:من زیاد آموزش روابط جنسی ندیدم

هری:اما یادم میاد که فقط 15% مردا میتونن حامله بشن

هری:پس تو..عمدا برای حامله شدن تلاش کردی یا..

لویی:نه

لویی:من تا قبل از حامله شدن نمیدونستم جزو اون 15% مردا هستم

لویی:و فک کنم اولی هم نمیدونست چون کاندوم استفاده نمیکرد

هری:اوه

لویی:البته ما اون موقع هردو زیادی مست بودیم

هری:ها ها

لویی:درهرحال من امروز یه ویزیت پزشک داشتم

لویی:و مشخص شد که اونا دوقلو هستن

هری:وای.تبریک میگم

لویی:ممنون

لویی:دکترم میگه اونا میتونن حرکت کنن

لویی:اما من هنوز نمیتونم حرکتشون رو حس کنم

هری:پس از کی میتونی حرکتشون رو حس کنی؟

لویی:وقتی به 4ماهگی رسیدم

هری:اهان

هری:درد هم داره؟

لویی:اوم

لویی:بعضی وقتا

لویی:نه زیاد

هری:ببخشید که اینقد سوال پرسیدم

لویی:مشکلی نیست

لویی:هر روز که یه غریبه حال خودم و بچه م رو نمیپرسه

هری:من تا حالا هیچ فرد حامله ای رو از نزدیک ندیدم

هری:من کوچکترین بچه خونوادم هستم

لویی:من بزرگترین بچه هستم

لویی:من هفت تا خواهر برادر دیگه دارم

هری:واو

هری:این جدا خیلی زیاده

لویی:ها ها اره

هری:کاش من یه خواهر کوچکتر داشتم

لویی:نه این آرزو رو نکن

لویی:اونا مزخرفن

لویی:اونا وسایلت رو میگیرن

هری:خواهرای بزرگتر بدتر هستن

لویی:چطور؟

هری:مثلا دیشب اون موهای منو کشید چون حاضر نبودم باهاش سریال دختران احمق رو تماشا کنم

لویی:ها ها ها

هری:این خنده دار نیست

لویی:اما من از خنده روده بر شدم

هری:خب خوشحالم که درد من باعث شادی تو میشه

لویی:متاسفم.این واقعا خنده دار بود

هری:بیخیال

هری:من یه سوال دیگه هم دارم

لویی:بپرس

هری:اینکه حامله باشی حس عجیبیه؟

لویی:اره

لویی:من الان یه عالمه اضافه وزن دارم که قبلا نداشتم

هری:الان شکمت چقد بزرگه؟با درنظر گرفتن اینکه تو دوتا بچه داری بجای یکی

لویی:شکم من الان به اندازه ی یه حاملگی تک قلوی 5ماه ست.

هری:خب شکم 5ماهه چه اندازه ای هستش؟

لویی:بزار نشونت بدم

لویی:یک عکس فرستاد

هری:اوه این خیلی بزرگتر از اونیه که فک میکردم

لویی:و سنگینترم هست.که باعث میشه همیشه کمرم درد بگیره

هری:اوه متاسفم

لویی:نه مشکلی نیست.

لویی:اگر کسی باشه که کمکم کنه زیاد سخت نیست

لویی:خوبه که نایل رو دارم

هری:نایل کیه؟

لویی:اون یه دوست قدیمیه که تو خيابون ما زندگی میکنه

لویی:من وقتی به کمک احتیاج دارم بهش زنگ میزنم.اما خب اون بعضی اوقات سرکاره

هری:تو چی؟ توهم شغلی داری؟

لویی:اره.تو شیفت شب یه رستوران کار میکنم

هری:گارسون؟

لویی:اره

هری:با وجود حاملگیت سخت نیست؟

لویی:بعضی وقتا هست

هری:متاسفم

لویی:معذرت خواهی نکن

لویی:این تقصیر تو نیست

Baby Boy(Larry Stylinson)Where stories live. Discover now