- من میرم جونگکوک و تهیونگ رو ببینم
دایانا لحظه ای از خندیدن دست برداشت تا نگاه تندی به او بیندازد با تمسخر گفت
- نمیشه روز ازدواجشون اونها رو تنها بذاری؟ واقعا جیمین نمیتونی صبر کنی تا اونا از ماه عسلشون برگردن؟
جیمین به سختی عصبانیتش را کنترل کرد
تمسخر این دختر خیلی زود و درست بعد از زبان تند د و رست بعد از زبان مادر جونگکوک اتفاق افتاده بودبا لحن کنترل شده ای گفت:
- من گفتم جونگکوک و تهیونگ دایانا اگه شما دو تا من رو ببخشید...
حرفش تمام نشده بود که دستی محکم بازویش را گرفت برگشت تا به صورت یونگی نگاه کند دایانا با کنجکاوی آنها را نگاه میکرد و جیمین می توانست ببیند که چند نفر دیگر نیز به آنها نگاه می کنند
یونگی با قیافه ای در هم و توجهی که فقط به او بود گفت:
- فکر میکنی کجا داری میری؟ کجا داری
- بهت که گفتم دارم میرم جونگکوک و تهیونگ رو ببینم
- مجبوری؟ همین الان هم بدون اینکه کاری بکنی پشت سرت حرف میزنن
محکم دست خود را از دست او کنار کشید چشمان قهوه ای رنگش از عصبانیت میدرخشید
- قرار نیست من برای رفتارهام به تو یا هر کس دیگه ای جواب پس بدم هر وقت که دلم بخواد هر کسی رو میبینم
چشمانش را تنگ کرد و به او هشدار داد:
- باشهباشه شايد من هیچ حرفی نتونم بزنم هنوز نتونم بزنم ولی هنوز من تو رو به خونه بر می گردونم پس سعی کن از دستم غیب نشی وقتی مجبور بشم حسابی آدم بدجنسی میشم
- برام قابل تصوره
- فقط یادت باشه
- اوه یادم میمونه با دوست کوچولوت خوش
بگذره
و با تمسخر ادامه داد:
- مطمئنم تا وقتی برگردم اون حسابی تو رو سرگرم میکنه
و یونگی نیز با تمسخر گفت:
- حسودیت شد جیمین؟
خیلی ولی این را اصلا به او نمی گفت
- اصلا من وقتم رو صرف چنین احساسات بیخودی نمی کنم ببین من باید جونگکوک و تهیونگ رو ببینم نزدیکه اونا از اینجا برن
چشمان سبز رنگش حالتی ترسناک به خود گرفته بود
- خیلی خب ولی سعی نکن بدون من برى
با بی تفاوتی سری برای او تکان داد و آنها را ترک کرد تا به اتاقی که برادرش و تهیونگ برای تعویض لباس از آن استفاده می کردند برود
هتل بخشی از سرویسش را برای آنها فراهم کرده بود و جیمین میخواست به آنجا برود تا به طور خصوصی با آنها خداحافظی کند
در مقابل بقیه مهمانها نمی توانست برای آنها آرزوی موفقیت کند خواست در اتاق را بزند ولی وقتی صدای خنده ی تهیونگ را شنید مکثی کرد و وقتی در زد تمام صداها قطع شد و جیمین به خاطر حماقتش سرخ شد این اولین باری بود که آن زوج خوشبخت تنها شده بودند میخواست برگردد که جونگکوک با صورتی سرخ در را باز کرد
ВЫ ЧИТАЕТЕ
intractable (Yoonmin)
Любовные романыکاپل : یونمین ، کوکوی ، نامجین ژانر : انگست - امپرگ - هپی اند - au وضعیت : پایان یافته خلاصه: همه دنیا فکر میکنن ما معشوقه همیم اما اون برادر سوپراستار منه. همه چیز از جایی تغییر میکنه که کارگردان مشهور مین یونگی وارد زندگیمون میشه و فکر میکن...
Part 19
Начните с самого начала
