+از هیونجین توقع نداشته باش به حرفات گوش بده.اگرم بده انقدر دراما کویین بازی در میاره که خودت میگی برو همونکاری که خودت میخوای رو بکن

#نمیری پایین؟ یکی در انتظارته ها
×معلومه که نمیرم.هیونجین کل خونه فلیکس رو دوربین گذاشته. قطعا نمیخوام تو شاهد همه کارایی که میکنم باشی

خنده کوتاهی کرد و رفت پشت سیستمش و همه دوربین ها رو به حالت استراحت برد

#خودتم میدونی تا دوساعت هیچ جوره نمیتونم وصلش کنم. بهتره بری
×میدونستی خیلی دوست دارم تیانا؟
#برو ابراز علاقتو به دوست پسرت بکن

hyunjin pov:

+فلیکس؟ چرا با غذات بازی میکنی فقط؟ بخور خب
_گشنم نیست
+چیزی شده؟
_نه.فقط گشنم نیست
+لج نکن.

قاشقش رو برداشتم و نزدیک دهنش بردم

_خودم مگه فلجم
+وقتی نمیخوری یعنی فلجی.باز کن دهنتو
_نمیخوامم
+هیسس.باز کن

بالاخره با بی میلی دهنش رو باز کرد و یه قاشق خورد.

+نمیخوای بگی چرا نمیخوری؟
_نمیدونم خودمم.ولی حالم خوبه.مطمئن باش

اینکه من میدونستم اون افسردگی داره خودش نمیدونست باعث میشد علت غذا نخوردنش هم معلوم بشه
همینطور که جفتمون تو فکر بودیم صدای دختری که گارسون بود هردومون رو به حال برگردوند

گارسون:چه کاپل قشنگیی.به خاطر این همه گوگولی بودنتون بهتون تخفیف میدم.یه هات پات دیگه هم اگر میخواید مهمون من

هردومون متعجب به گارسون نگاه کردیم.انگار هیچکدوم از اینکه اون مارو کاپل میدید بدمون نیومده بود

_ممنون بابت لطفتون.ولی بهتره دیگه بریم
+کجا بریم؟ بشین کارت دارم لاو. ممنون میشم اگر برامون یه کاسه دیگه بیارید

گارسون با ذوقی که به خاطر رفتار من بود سری تکون داد و به سمت آشپزخونه رفت

minhoo pov:

زنگ خونه رو زدم تا هان در رو باز کنه

☆فلیکس چقدر زود....مینهو تویی؟
×نمیتونم بیام به دوست پسرم سر بزنم؟

بوسه ای به لباش زدم و اومدم تو

☆یهویی اومدی فقط. توقع نداشتم.

پرید بغلم و منتظر موند تا بشینم رو مبل

☆به چی نگاه میکنی
×هر سری یادم میره الهه ها چقدر زیبان

این بار هدف بوسه چشماش بود

☆یااااا. اینطوری نگووو

صورت رنگ گرفتش زیبا ترین صحنه ای بود که هرکس میتونست ببینه. حاضرم قسم بخورم

این بار هدف بوسه گونه های سرخش بود

☆فلیکس خیلی وقته رفته. ممکنه یهو بیاد
×نگرانش نباش. میشه فقط رو من تمرکز کنی؟

I hate loving youWhere stories live. Discover now