(دفتر چانگبین)
جونگین درحالی که به ویترین مدال ها و حکم هایی که دانش اموزای مختلف بدست اورده بودن نگاه میکرد به چانگبین گفت : یعنی میشه یه روزی مدال و حکم قهرمانی منم توی بسکتبال توی این ویترین قرار بگیره
چانگبین از پشت به جونگین نزدیک شد و دستاشو دور کمر و سرشو روی شونه جونگین گذاشت و گفت : معلومه که میشه ، تو تو بسکتبال فوقالعاده ای قطعا میتونی ، امسال حسابی تلاشتو کن
چانگبین سرشو بیشتر به گوش جونگین نزدیک کرد و جونگین نفس های داغشو روی گوشش حس میکرد و حس خوبی داشت
چانگبین درحالی که لباش با گوش جونگین تماس داشت با لحن شهوت انگیزی گفت : اگر امسال تیم برد علاوه بر حکم و مدالی که میگیرید فقط و فقط تو ، یه جایزه مخصوص پیش من داری
جونگین پوزخندی زد و روشو از ویترین برگردوند و به چانگبین داد و دستاشو دور گردن چانگبین حلقه کرد و گفت : به یه انگیزه نیاز دارم که تلاش کنم چرا بهم انگیزه نمیدی
چانگبین خندید به جونگین بیشتر نزدیک شد جوری که پیشونی هاشون بهم چسبیده بود و لب هاشون تقریبا باهم تماس داشت گفت: الان تو مدرسه ایم نمیشه ، بزار بریم خونه یه جوری بهت انگیزه میدم که تا یه ماه نتونی راه بری
بعد از اتمام حرفش بوسه ای روی لبای جونگین گذاشت و گفت : برو غذاتو بخور و برو سر کلاست
جونگین باشه ای گفت و رفت بیرون.............................................................................
بعد از ابنکه تمام تکالیفشو نوشت و درس هاشو مرور کرد سراغ گوشیش رفت مدتی بود با مردی به صورت مجازی حرف میزد اون مرد بشدت متشخص بود سونگمین علاقه ی خاصی به صحبت با اون مرد پیدا کرده بود اون دو نفر حتی هم رو هم ندیده بودن اما باهم چت میکردن
تصمیم گرفت به اون مرد پیام بده و وقتشو با صحبت با اون بگذرونهسونگمین : هی کریس چطوری
کریس : اوه بلاخره اومدی کارت تموم شد ؟
سونگمین : اره کارامو کردم
کریس : هنوزم نمیخوای عکستو بفرستی ؟
سونگمین : چرا ، الان دیگه اعتماد به نفسشو دارم
کریس : منتظرم
سونگمین دوربین گوشیشو باز کرد و عکس سلفیی از خودش گرفت و برای اون مرد فرستاد
YOU ARE READING
K17🔞
Fanfictionفلیکس دانش اموزاسترالیایی به سئول اومده و در مدرسه وارد تیم بسکتبال مدرسه میشه هیونجین پسر معروف دانشگاه کراش همه دختر ها و پسرا کاپیتان تیم مدرسه و بهترین بسکتبالیست چی میشه اگه رقابت بین فلیکس و هیونجین به جاهای باریک کشیده بشه و از حد خودشون ب...