اون جدی بود؟ یک هفته؟

+اوکی ولی منم باهات هرجا بری میام
_ببخشید؟ چرا اونوقت؟
+باید اول سالم بمونی تا بتونی کمکم کنی.تازه تو این مدت که قطعا لیا دور و ورته میتونم ازش بیشتر اطلاعات بگیرم

واقعا انتخاب سختی بود. یعنی باید یجی رو ول میکردم؟ یه هفته؟

_تو نیاز نیست بیای.هان و چان و سونگمین هستن
+سونگمین کیه دیگه؟
_استایلیستم؟ به هر حال به تو مربوط نیست.نیاز نیست باشی
+انقدر بهشون اعتماد داری؟
_نه فقط به تو اعتماد ندارم
+قرار نیست به هر حال تنهات بزارم.بدون برای منم ساده نیست.خواهرم اینجاست.حرف اضافه هم نزن.فردا مرخص میشی و منم حوصله حرف زیاد ندارم

بدون اینکه اجازه بدم حرفی بزنه و غرغر کنه از اتاق خارج میشم
انقدر موجود رومخیه که تو کمتر از دو روز شخصیتش رو میتونی کامل بشناسی. یه آدم رومخ غرغرو که فقط قیافه داره.خب اون دخترا حق دارن واسش جون بدن وقتی نمیشناسنش
به هر حال الان واقعا حوصله مینهو رو دیگه ندارم.بهتره امشب رو پیش یجی بمونم تا آرامش به اعصابم برگرده

felix pov:

اون احمق نقطه ضعف منو از کجا میدونست؟چرا انقدر خوب رو اعصابم رژه میرفت؟
از دکتر درخواست میکنم دوباره موقعیتم رو چک کنه و اگر امکانش هست همین امشب مرخص بشم که خب گذاشتن با تعهد مرخص بشم
هان و سونگمین نزاشتن تنها بمونم و کل شب رو پیشم موندن
البته فکر نمیکنم حضورشون خیلی به درد بخور بوده باشه چون همون دقیقه اول روی مبل غش کردن. منم اولش تلاش کردم بخوابم ولی وقتی دیدم تلاش هام بی فایدست شروع کردم به بستن چمدون.فردا برای اینکار وقت کافی داشتم ولی الان بهترین کار برای گذروندن زمان بود
حدود سه چهار ساعتی رو صرف چمدون بستن،تمیز کردن خونه و چرخیدن تو گوشیم کردم تا بلاخره خوابم برد

next morning:

∆پا میشید جناب؟ پرواز داریم خیر سرمون
_خفه شو.دیشب ساعت ۶ صبح خوابیدم
∆به من ربطی نداره. اگر خیلی دوست داری یه میلیون آدمی رو که برای کنسرتت بلیط خریدن رو تبدیل به هیتر کنی میتونی تو رختخواب بمونی

_لعنت بهت سونگمین

به زور سونگمین پا میشم و صورتم رو آب میزنم تا شاید یکم خواب از سرم بپره
سمت آشپزخونه میرم تا برای خودم قهوه درست کنم

☆چیکار میکنی؟
_کوری؟ قهوه درست میکنم
☆نابغه منظورم اینه که چرا خب
_رد دادیا. مردم چرا قهوه میخورن؟ که خواب از سرشون بپره
☆نخوری بهتره. تو هواپیما بخواب. راه دور نیست ولی خب بازم برای خوابیدن خوبه.سرحال میشی

بی میل لیوان قهوه رو میزارم رو میز بمونه

∆مردید؟ پاشید بریم دیگه

hyunjin pov:

خوابیدن تو بیمارستان جدا سخته تازه فکر کن تو اتاق بغلی هم یه دختربچه جیغ جیغو بستری باشه.کل شب به زور شاید نیم ساعت خوابیده باشم
به زور گوشیم رو برمیدارم
پیام از چان؟

I hate loving youWhere stories live. Discover now