پِلَنB

221 55 44
                                    

کمی که مستی از سرم پرید از کلاب بیرون زدم از دست اون دوتا عوضی بدجوری شاکی بودم .

اون از اولین بوسم که وقتی مست بودم ازم گرفته شد ((هرچند این خودم بودم که تهیونگ رو بوسیده بودم))
و اون هم از اون که وسط یه رابطه هات منو تنها گذاشته بودن و خودشون دونفری سکس کرده بودند ((بازم باید بگم هرچند که منوهم به اوج رسوندند ؟؟))

درسته خوب باید اعتراف کنم که اونقدر ها هم عوضی نبودند ،چون اول منو رو ارضاء کرده بودند ،و اگه از حق نگذریم باید به این هم اعتراف کنم که چون مست بودم و باکره بهم دست نزده بودند

بد جور کلافه شده بودم مخصوصا از دست خودم که حرف مغز و قلبم یکی نبود
با دست موهام رو کشیدم و سرم رو خَم کرده بودم و هم زمان که داد میزدم موهام رو به هم می‌ریختم

×آه لعنتی...ایششش...ایششش اصلا هرچی ...این بار بهم نزدیک بشن به فاکشون میدم

[کی رو عزیزم ؟؟

×اون تهیونگ و نامجون لعنتی رو

<اوووف من که براش آمادم ...هروقت اراده کنی آمادم تا با اون دیگ کوچولوت دهنم رو به فاک بدی

دستم رو روی قلبم گذاشتم و فریاد زدم

×اوه....یااااا.....کامچاکااااا(ترسیدممممم)

هر دو با چهره های سرخوش روبه روم ایستاده بودند و نگاهم می‌کردند ،دستم رو به معدم گرفتم و با سرعت خودم رو به جوب کنار خیابون رسوندم و شروع کردم به بالا آوردن

تهیونگ با دست به پشتم میزد

[چاگایا(عزیزم)....خوبی؟؟

×اوق ....اون ...اوق...اون الکل لعنتی..اوق اوق

داشتم میمردم تا حالا همچین الکل درصد بالایی نخورده بودم

همون نیمچه مستی هم که داشتم پریده بود نامجون بطری آبی رو جلوم گرفت و کمی داخل دستش ریخت و کمکم کرد به صورتم آب بزنم تا سرحال بشم

<حالت بهتره توت‌فرنگی؟؟

به آلفا و بتای کنارم نگاه کردم ، انگاری از دیشب تا الان باهام خودمونی تر شده بودند و بهم القاب عجیب غریب نسبت می‌دادند

ولی هرچی هم حالم بد باشه از این چندوقت فاکی خیلی بهتر بودم چون دیگه به این دوتا شاسکول فکر نمیکردم،فکر نمیکردم که اون امگای عوضی که ازغضاء خود احمقم بودم قراره چقدر خوشبخت باشه که این دوتا رو داره ،وحالا که این دو تا مال من بودند میدونستم باهاشون چیکار کنم .....

اون دو تا بدون این که بدونند چه نقشه های دارم واسشون می کشیدم مثل پروانه داشتند دورم می چر خیدندو من در حال نقشه کشیدن بودم

به سختی کمر راست کردم وکت سفیدم رو درآوردم به دست تهیونگ دادم دست نامجون رو کشیدم و کنار خودم نشوندمش خودم رو بالا کشیدم و دراز کشیدم پشت کمرش لب هام رو غنچه کردم و کنار گوشش لب زدم

🌹  Fake Omega is real🌹حيث تعيش القصص. اكتشف الآن