part 27

204 59 306
                                    

لطفا قبل از خوندن ووت بدید و کامنت یادتون نره
کیوتی ها.

ییبو به محض قطع شدن تماس، بی توجه به منشی که ازش میخواست برای جلسه بیاد، کتش رو از روی صندلی برداشت و بیرون دوید. نمیتونست، نمیتونست بدون اینکه ژان رو ببینه بذاره ازش دور بشه.

نفهمید با چه سرعتی خودش رو به فرودگاه رسوند، فقط میدونست کلی شانس آورده که الان زنده به فرودگاه رسیده. سریع از ماشین پیاده شد و توی فرودگاه دوید. با چشم هایی هراسون و نگران همه جارو میگشت.

تا وقتی که چشمش روی ژان که روی پله برقی بود خشک شد. دیر رسیده بود‌، برای حرف زدن باهاش، بغل کردن، بوییدن عطر تنش. برای همه اش دیر کرده بود و قرار بود تا مدت طولانی ای ازش محروم شه.

بدون اینکه متوجه بشه قطره اشکی اروم از چشمش سر خورد و روی گونه اش چکید. چطور باید این همه مدت بدون ژان دووم میورد؟ کاش ژان یه نشونه دیگه بهش میداد تا بدونه میتونه منتظرش بمونه.

همون لحظه نگاه ژان با نگاهش تلاقی کرد و بعد از مکث خیلی کوتاهی، با لبخند محوی دستش رو براش تکون داد. ییبو دیگه نفهمید چیشد، فقط میدونست داره به طرفش میدوه ولی دستی، با گرفتن بازوش متوقفش کرد‌.

قبل از اینکه با خشم به طرف فردی که متوقفش کرده برگرده، صداش توی گوشش پیچید.

لی: حق نداری مرددش کنی وانگ ییبو

ییبو نگاه پر از دردش رو به لی دوخت و به سختی زمزمه کرد.

_ چرا؟

لی: بهش نیاز داره....برای جمع و جور کردن خودش و درمان زخم های روحش بهش نیاز داره....خودخواه نباش

با شنیدن جمله آخر لی، بدنش شل شد و سر جاش ایستاد.

_ نمیتونم بذارم اینطوری بره

لی: منم نمیتونم بذارم پای رفتنش رو سست کنی...این تصمیم برای هردوتون بهتره

_ ولی خودش گفت بهم یک فرصت میده

لی: هنوزم حرفش همونه....تو اگه برات مهم باشه، هرجا باشه تلاشت رو میکنی....البته منظورم این نیست جمع کنی بری سراغشا....بذار یکم تنها باشه تا بتونه اتفاقاتی که افتاده رو پشت سر بذاره

ییبو همونطور که از نگاه کردن بهشون طفره میرفت، سرتکون داد. دیگه اینجا موندنش فایده نداشت، خواست برگرده که دستی محکم شونه اش رو گرفت و فشار داد.

به خاطر دردی که توی شونه اش پیچید، سرش رو بالا آورد و به صاحب دست نگاه کرد. با دیدن نگاه خشمگین جکسون، آروم زمزمه کرد:

_ چیزی....شده؟

جک: این اولین و آخرین فرصتته وانگ ییبو....اگه موفق نشدی که کامل گورتو از زندگیش گم میکنی....اگه هم موفق شدی، کافیه خم به ابروش بیاد اون وقت خودم زنده زنده چالت میکنم

Need For SpeedWhere stories live. Discover now