بعد از ظهر دوشنبه، با شنیدن صدای بردارش، لبخندی روی لبش نشست و از اتاقش بیرون رفت تا سوالی که سر درس تاریخ براش پیش اومده بود رو، از پسر بزرگتر بپرسه.
اون واقعا بدشانس بود و با دیدن هیونجین که کنار برادرش ایستاده بود و به شوخی احمقانهاش میخندید، این قضیه رو برای چندمین بار بهش ثابت کرد.
بخاطر حضور هیونجین، گوشهاش سرخ شده بودن. کراشش از همیشه زیباتر به نظر میرسید و با لبخندی روی لبش، اونقدر دوست داشتنی بود که جونگین واقعا نمیدونست باید چیکار کنه.
″سلام جونگین.″
هیونجین درحالی که دست تکون میداد، گفت.
″حالت چطور-″
پسر کوچکتر، حرفش رو قطع کرد و رو به روی برادرش ایستاد. گفت:
″تهیون برای یه موضوعی به کمکت نیاز دارم″
بخاطر رفتار برادر کوچکترش، اخمی روی صورت پسر نشست.
″جونگین، هیونجین اینجاس-″
پسر اینبار حرف برادرش رو قطع کرد.
″زود باش لطفا″
تهیون آهی کشید و ناچارا، همراه با برادرش، به سمت اتاقش قدم برداشت تا کمکش کنه و پیش دوستش برگرده.
کمی بعد، بعد از کمک کردن به جونگین، برگشت و همراه با هیونجین، به سمت آشپزخونه رفتن تا قبل از شروع کردن به خوندن برای امتحانشون، چیزی بخورن.
″خب...″
هیونجین با کنجکاوی گفت و به دوستش نگاه کرد. پرسید:
″جونگین چی میخواست؟″
سعی داشت صداش و لحنش نرمال باشه و خوشبختانه تهیون متوجه چیز عجیبی نشد.
پسر توضیح داد:
″سر سوالهای تاریخش مشکل داشت. اون احمق امتحانش رو افتاده و داره با ناامیدی درس میخونه″
هیونجین ابروهاش رو بالا انداخت و با ناامیدی آهی کشید.
جونگین به دروغ بهش گفته بود که امتحانش خوب داده و ممکنه پاسش کنه.
مشکل اینجا بود که هبونجین نمیفهمید چرا اون پسر اینکار رو انجام داده و چیزی که بیشتر نمیفهمید این بود که چرا جونگین از رو به رو شدن باهاش میترسید.
هیونجین تقریبا از اون پسر خوشش میومد و ممکن بود که نخواد جونگین رو رد کنه پس شاید فقط باید جونگین اونقدر سخت نمیگرفت؟
ESTÁS LEYENDO
𝖢𝗋𝗎𝗌𝗁 | 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗂𝗇
Romanceꜥ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖧𝗒𝗎𝗇𝗂𝗇 ˖ ࣪ ꜥ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖢𝗈𝗆𝖾𝖽𝗒, 𝖲𝗆𝗎𝗍 ˖ ࣪ ,, ″شما یک پیام جدید دارید!″ جونگین یه کراش بزرگ روی دوست صمیمی برادرش، هوانگ هیونجین داره ولی برای اعتراف کردن احساساتش زیادی خجالتیه. پس تصمیم گرفته که اح...
