وقتی میری خونه مادربزرگت
بعد خوردن دو بشقاب غذا:
-مرسی سیر شدممادربزرگ:
-اوه جدی؟ من اینطوری فکر نمیکنم*بسته شدن به تخت و فرو رفتن ملاقه ی خورشت در حلق
-ARRIYETTY
YOU ARE READING
God eat me plz!
Randomمجموعه ای از وقتایی که دلمون میخواد سرمون رو جوری به دیوار بکوبیم که درجا به دیار باقی بشتابیم. دارای مقادیری چصناله و سم بازی. با همکاری و تجربیات درخشانِ ARRIYETTY@ و با حضور کوتاهِ tiny_devil@
Grandma
وقتی میری خونه مادربزرگت
بعد خوردن دو بشقاب غذا:
-مرسی سیر شدممادربزرگ:
-اوه جدی؟ من اینطوری فکر نمیکنم*بسته شدن به تخت و فرو رفتن ملاقه ی خورشت در حلق
-ARRIYETTY