اون فرد بدون شک جئون جانگکوک بود ولی مسئله بزرگ تر از هویتش این بودش که الان می خواست با من چیکار کنه...
و خب با اون وضعیت تنها کاری که به ذهنم رسید این بود :
تجاوز
رنگ صورتم به آنی سفید شد و استرس و کلی فکر به ذهنم هجوم اورد که همش با صدای جانگکوک متوقف شدن :
- میدونی می خوام چجوری برام جبران کنی؟
عملا نمیدونستم یعنی دلم می خواد ندونم ولی چاره ایی نداشتم پس گفتم :
+ن... نه...
اون لبخند کجی روی صورتش شکل گرفت و گفت :
-خب... خیلی سادست... من قرار نیست بهت تجاوز کنم تنها با رضایت خودت قراره یه قرار داد بی دی اس ام امضا کنیم... نظرت؟
حداقلش این بود که بهم تجاوز نمیکرد ولی من اطلاعات چندانی هم در رابطه با بی دی اس ام نداشتم و حتی یه اسلیو آموزش دیده هم نبودم!!!
+اگه قبول کنم دیگه بدهی ندارم؟
بدون تردید جواب داد :
+البته که نداری تازه یه پولی هم میگیری و برای چند وقت هم جای خواب و وسایل عالی مجانی در اختیارت گزاشته میشه!!!
ولی خب اینجا دو سوال حداقل میموند :
+من اطلاعات زیادی در رابطه با قرار داد بی دی اس ام ندارم...
دوباره بی تردید پاسخ داد :
-مشکلی نیست یه فردی برای اینکار هست که تا قبل روز قرار داد این اطلاعاتو بهت میده
و سوال آخر:
+ وقتی که محلت قرار داد تموم شد یا حتی در طی اون قراره بهم بی احترامی بشه؟ و آخرش مثل یه آشغال دورم بندازی؟
با کمی فکر کمی بی حوصله پاسخ داد :
- نه الزامن و بیشترش بستگی به شرایطیه که توی قرار داد ذکر میکنی... ولی مثل آشغال دور انداخته نمیشی... حالا نظرت اگه سوالات تموم شدن....
یکم با خودم کل قضیه رو هندل کردم عملا واقعا بهترین راه بود پس گفتم :
قبوله
____________________________________________________
خب کم کم سعی دارم پارتنرو یکمم که شده طولانی تر کنم... راضی هستید؟
نظرات و کامنت و ووت های عزیزتونو از من دریغ نکنین!!!
فالو ام کردین که دیگه چقدر عالی!!!
