Part 2

388 57 11
                                    

داشتم میرفتم سمت محل کارم و میدونستم فرصتم تموم شده و دیر یا زود میان سراغم.
همین طور که میرفتم ناگهان با درد پس کلم از هوش رفتم.

.
.
.
چشمام رو باز میکنم.

دست راستم به تخت بسته شده بود.

دور اتاقو با چشمام آنالیز کردم.

من کجا بودم؟

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

من کجا بودم؟

توی همین فکر ها بودم که در اتاق باز شد و مردی نسبتا درشت هیکل با کت شلوار و موهای بلند وارد شد.

(عکسه رو هر کار کردم آپ نشد 💔💔💔)

( با موهای بلند طلایی با یکم ریشه های سیاه که پشتش بسته و با یه پوزخند تصورش کنین.)

اومد تو و در پشت سرش قفل کرد.

نفسمو تو سینه حبس کردم.

-هوممممممم برای مردن یا شکنجه شدن زیادی خوشگل و جوونی

+چ... چی؟؟؟
_______________________________________
های!!!
ببخشید کم شد و دیر آپ کردم همش تقصیر نته 😭💔

به هر حال ببخشید کم بود ✋✋✋

مراقب خودتون باشین ❤️❤️❤️

CreditorWhere stories live. Discover now