+چته فاکر، چرا فحش میدی؟

لویی چشم هاشو چرخوند، پس هنوزم پسر عمیقا طرفدار اون جوجه ایرلندی بود؛ البته حقم داشت اونا مثل دوتا برادر همیشه پشت هم بودن، هری حتما میتونست تا ابد و یک روز پیشش بمونه تازه از دوستش خرجیم بگیره! نفس حبس شده اش رو با حرص بیرون داد

- هری نمیتونی به کسی با فحش بگی فحش نده!

+ باش مرتیکه ی غیر فاکر، میشه زبان بگشایی و بگی چرا به نایلر من فحش میدی؟

نفس با صدایی کشید، میخواست بگه به طرز احمقانه ای امیدوار بود هری انقدر بی کس و کار باشه که برای فرار از دست تام پیشش بیاد،اما کلمات جور دیگه ای از دهنتش بیرون اومدن.

-یهو یادم افتاد فردا شیفت دارم.
+ اره تا جایی که یادم میاد تو همیشه سرت شلوغ بوده!

هری به تلخی با کنایه گفت و ساندویچش رو توی بسته اش برگردوند و از بین صندلی ها به عقب خم شد و بعد از کمی گشتن و فرصت دادن به لویی برای دید زدن باسنش با پیدا کردن چیزایی که میخواست روی صندلیش برگشت و آفتاب گیر ماشین پایین آورد و به کمک آینه سعی کرد با کرم پودر جای انگشت های سرخ و کبود روی صورتش رو بپوشونه و در نهایت رژ کمرنگی رو با دقت روی لب هاش کشید.

-تو داری آرایش میکنی!

لویی با حیرت گفت باعث شد پسر بلافاصله بهش بپره.
+اره که چی؟

_ دو دقیقه آماده ی حمله نباش! شاید اصلاخواستم بگم کیوته؟!

+حالا هرچی اوبر، چرا حرکت نمیکنی؟دلم یه دوش آب گرم میخوام،از بوی...

-از بوی بیمارستان متنفری؛ میدونم‌.

زبونش روی ردیف دندوناش کشید همونطور که با کمترین سرعتی که میتونست ماشین رو می روند به این فکر کرد چطور باید نایل رو از کمک کردن به هری منصرف کنه!

وقتی انقدر غرق در افکارش بود که یه ورد ممنوع رو اشتباهی پیچید؛ ماشین رو نگه داشت و از هری خواست به جاش رانندگی کنه، پسر با توجه به خاطره ی تلخ ضایع شدن قبلیش بدون کل کل قبول کرد.

همونطور که خیابون ها رو رد میشدن لویی بیشتر به اینکه "واقعا داره چه غلطی میکنه؟" فکر کرد، درسته عمیقا میخواست رابطه ی هری و دوست پسرش رو به هم بزنه، چون به طرز واضحی پسر توی رابطه تحت خشونت و آزار بود.
اما الان چی؟
اصلا چیزی بهتر شد؟

اصلا تضمین میکرد با پریدن جفت پای لویی وسط زندگیش قراره آینده ی بهتری داشته باشه ؟ هری عمیقا از گرفتن هر گونه کمکی ازش امتنا میکرد.شاید حتی این لج بازی باعث شه زندگیش بدتر شه.

اصلا چی از هری که میشناخت باقی مونده بود؟ لویی حتی از عهده ی مدیریت پسر کم توقع هم برنیومد، حالا اون پسر تنیجر لبخند به لب با موهای فر تو بغلی کجا و پسر بالغ تتو دار با نیشخندهای عمیق کجا؟!

DEFECTWhere stories live. Discover now