|3|

141 37 68
                                    

_فکر نمیکردم سیگار بکشی!

نیم نگاهی به اون دختر انداخت، چشم هاش رو ازش برداشت.

_هی.

تیکه انداخت و پوزخند زد.

_هالزی میگفت شخصیت شیرینی داری.

هری اهمیتی نداد. در واقع تظاهر کرد چیزی نشنیده.

_و گفت که نمیکشی..

دختر بی توجه ادامه داد، لبخند کوچیکی زد و به سیگار گوشه ی لب هری اشاره کرد. هری اخم هاش رو تو هم کشید، اون دختر به شدت حوصلش رو سر میبرد..
اسمش چی بود؟
لانا؟لیانا؟لیسا؟

_همونطور که می بینی هنوز روشنش نکردم.

دختر لبخند زد، هری بالاخره جمله ای به زبون اورد.

_مثل آگوستوس حرف میزنی، توی فیلم...

مِن،مِن کرد و دستش رو زیر چونه اش کشید، نمیتونست اسمش رو به یاد بیاره. هری بی تفاوت اسم فیلم رو گفت و اخم هاش رو تو هم کشید

_ " The Fault in Our Stars "

لیسا لبخند زد، سرش رو تکون داد و گفت

_آره، همون..
دیدیش؟

_در واقع خوندمش! اما فرق چندانی نداره.

چشم هاش رو چرخوند، کشو های لویی رو باز کرد و مشغول گشتن توش شد. لیسا سرش رو کج کرد، تلاش کرد توجه ی هری رو جلب کنه.

_چقدر خوب. پس فکر میکنم بتونیم راجبش با هم حرف بزنیم. هوم؟

هری جوابی نداد. فقط دنبال فندک توی کِشو میگشت اما پیداش نمیکرد.

_هالزیِ لعنتی..

زیر لب فحش داد و از گشتن دست برداشت. سیگار رو زیر پاش انداخت و عصبی موهاش رو کشید

_چه تتوئه قشنگی!

لیسا گفت و به بازوی هری که از آستینِ تیشرتش بیرون زده بود اشاره کرد. هری نگاهش سمت اون تتو برگشت. لبخند کوچیکی زد و دستش رو روش کشید، لیسا فهمید که هری از این زمان دور شده

_معنیش چیه؟

سوالی که پرسید هری رو متوجه ی خودش کرد، نیم نگاهی به لیسا انداخت و تو فکر فرو رفت..



[ فلش بک ]

" 23 ژانویه ی 2019 "

_سریع!

لویی عصبی بود و هری این رو تنها با نگاه به چهره اش میتونست بفهمه. چشم هاش رو چرخوند و نفسش رو بیرون داد

_خب راجب شخصیه که بهش اهمیت میدم، خیلی بیشتر از چیزی که به بقیه میدم.

لویی سرش رو تکون داد، فندک رو نزدیک سیگارش روشن نگه داشت. اما قبل از اینکه روشنش کنه، فندک توسط هری از دستش کشیده شد.

𝐅𝐨𝐫𝐬𝐞 𝐈𝐧 𝐔𝐧𝐚𝐥𝐭𝐫𝐚 𝐕𝐢𝐭𝐚 [𝐋.𝐒]Where stories live. Discover now