𝐒𝐭𝐚𝐫𝐭

523 72 88
                                    

_از من خوشت میاد استایلز!

نوک انگشت هاش رو روی بدنش گذاشت و آروم به عقب هلش داد.
لب های نرسیده ی هری تا نیمه راه رفتند و برگشتند. تشنگی توی بدنش نخوس کرده بود و تنها چیزی که حلش میکرد: مزه ی تندی سیگار لب های لویی بود‌، حیف که لویی سال ها بود که از هری دریغش می کرد.

_اون صورت اخموت رو نشونم نده.

لویی با لبخند کوچیکی گفت و انگشت شستش رو روی گونه ی پسر کوچیک تر کشید.
هری لب هاش رو توی دهنش کشید و فقط به اون لب ها که حالا با فیلتر سیگار بازی میکردند، خیره موند..
کاش هری سیگارِ وینستون گوشه ی لب های لویی بود.. همونقدر نزدیک، همونقدر مُقدَر شده.

_نکن اینکار رو با خودت..

لویی این بار اخم روی صورتش بود.
هری میخواست جلو بره و بین ابروهاش رو ببوسه؛ اما همونجا ایستاده بود و به تکرار بیهوده ی زمان هایی که وقت نکرد بهش بگه چقدر دوسش داره خیره بود..
دوست داشتن واژه ی غریبی بود.. برای هری: این فقط یه عشق نبود. این نمی تونست عشق باشه!

_چرا؟

_چون کنار من داغون میشی.
من یه غم و درد زنده م، ولی واسه همیشه کنار خودم نگهت میدارم.

لویی گفت و موهای طلایی هری رو از روی شونه هاش کنار زد

_غم و دردی که به قلب من پیله بسته.

هری اجازه داد کلمات از گلوش خارج بشن و حالا نگاه غرق غمش خیره ی چشم های لویی بود.
لویی پوزخند زد و به چشم های هری اشاره کرد

_می بینی؟
همین الانشم تو درگیرشی.
من انسان نیستم هز، من میتونم افسردگی باشم، یا حتی غم؛ شایدم تنها اثر هنریِ یه نقاش مُرده که رنگ غم ازش سرازیره .. من غم خفته ی هر لحظه ی زندگیتم.

_من این غم رو می پرستم.

هری گفت، چشم هاش پایین اومد و خیره ی لب های لویی شد، برای چندمین بار؟
هیچکس نمیدونست.

_متاسفم انویینگ..
باید وقتی که زنده بودم اینو بهم میگفتی!

______________________

هی:)
دومین فف من.. و آره خودمم کسی که قرار بود نویسندگی و بذاره کنار..
راستشو بخواین هنوزم قراره بذارم کنار، ولی کی میدونه کِی؟ به هر حال تا آخرین لحظه ای که نویسندگی باهام راه بیاد: قراره با هم بسازیم:)
این فف ممکنه سَد ترین چیزی باشه که میخونید و تقریبا کوتاهه.
خودم به شدت دوسش دارم..
چند تا چیز که باید راجب فف بدونید:

1. توی این فف لویی از اول داستان مُرده و تنها چیزی که شما از لری می بینید: فلش بک های لری و توهمات هریِ!

2. اسم فف به زبون ایتالیه و معنیش میشه: " شاید در زندگی بعدی "

و در آخر همونطور که میدونید اینجا پیج خودمه و اونقدر فالور نداره پس لطفا تا جایی که میتونید به بقیه معرفی کنید.
از کسایی میخونند ممنونم:)♡
امیدوارم خوشتون بیاد..
تا هفت روز آینده اولین چپتر آپ میشه.

لاو یو عال.

                 _مینوفر

𝐅𝐨𝐫𝐬𝐞 𝐈𝐧 𝐔𝐧𝐚𝐥𝐭𝐫𝐚 𝐕𝐢𝐭𝐚 [𝐋.𝐒]Where stories live. Discover now