angelic_fanfiction

Bita_park

@angelic_fanfiction سلام خسته نباشی
          	  یه سوال داشتم چرا فیکات واسه من نمیاد؟
Reply

mingukkie_child

سلام عزیزم اگه به عاشقانه های کلاسیک مخصوصا از کاپل جیکوک/کوکمین علاقه داری 
          یه سر به صفحات کتاب من بزن، بوی قهوه رو به خوبی میتونی تو خیابونای پاریس حس کنی ؛)
          
          https://www.wattpad.com/story/320042161?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=mingukkie_child&wp_originator=4TO8hbHJwUy9xay373yXQ6XMz3x%2BzReOyverhLZKaCa7pJHEdT5J1lY1%2B6bM5qlxSOASq77Cs4DmNuA7BgdrmNECdIBtnP8H%2FZ2Ly4WSdk6FMTCi3x2sQH2DMqxDs9az

Felicitaviola

سلام ادمینِ جان ♡  با اجازه 
          چشمهاتون رو با واسیلیسایِ جنگ زده ام دعوت میکنم ♡ 
          
          (کوکمین/ویمین)
          انگست/رمنس(اسمات)
          
          
          " به قهوه ی این تن عادت میکنی ..
          اعتیاد میشم برات .
          بهم بخند تا مثل یک ماهی که گذشت تو رو زندگی کنم 
          بهم تن بده تا تو رو زندگی کنم جیمین 
          بزار بهت نشون بدم رد بوسه هایی که از لمسشون فرار میکنی چه طور میتونن روی پوستت بنشینن ..
          
          باور کن ..
          ترسِ شیرینی داره  ..
          این که در انحصارِ من باشی   "
          
          https://www.wattpad.com/story/305148852?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=Felicitaviola&wp_originator=wDB0WVTF1chiBTYg9SEOrtv0rq79OjKWVevIuvkgNpxjppLbNzGO%2FJLKrRdDd%2BFbRktWLYgFJaYvKh%2BbEK4gOgtG6Z%2FzJNEbQNln6%2FShUWiyFP%2BQEENtoqzUd8eA%2BkDu
          
          برای اشنایی با داستان " حرف دل "  رو بخونید 

Phoenix_shi

سلام ممنون می‌شم به مینی فیکم سر بزنید و‌حمایتش کنین:)♡
          
          کاپل: کوکمین| ژانر: تاریخی، عاشقانه، غمگین❤
          
          به دنیای گل سرخم خوش اومدین
          
          https://www.wattpad.com/story/294290226?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=PhoenixPark2&wp_originator=6BnyPr%2FrN7Ej2UTjcu7DbMvS5yr8cPpfDpsHfo69J%2F2PMkL%2BS4%2FrCmCIcDvF5PDbDOcfqic9NTjwTAQO%2BAAGS63wGhX%2BXHiDzNEDq%2FBOj0W0m0bczRV08rNJegB40czt

Monyy_miki133

سلام ببخشید اینجا پیام میدم ‌ولی داستانات باز نمیشه چرا؟

Monyy_miki133

عاشق دوست برادرم شدم
Reply

angelic_fanfiction

@Monyy9751130 سلام نمیدونم اما کدوم رو میخوای
Reply

IELAORIGINAL

سلام... میخوای زندانیمو ملاقات کنی؟
          
          کاپلش سپه...
          
          - دیگه اون سفید برفی کوچولوی توی زندان نیستی... یونگی شی.
          
          زمزمه کرد و درحالی که با پشت دست کمر یونگی رو نوازش می داد بوسه هاش رو بالاتر برد. روی پوست یونگی لب زد:
          
          - اما همه ی اینا فقط اشتهامو بیشتر می کنه.
          
          زبونش رو حرکت داد و به قدری بالا رفت که از بین سینه های پسر سر درآورد. مک آهسته ای به سینه ی چپش زد و ستون فقراتش رو نوازش داد.
          یونگی آه کشید.
          - آدم بزرگا خوشمزه ترن... اِی؟
          
          استخوان برآمده ی جناق سینه ی یونگی رو محکم مکید و هیکل برهنه اش رو به تن پسر چسبوند. 
          - کی می تونم مزه ات کنم؟
          
          https://www.wattpad.com/story/281775005?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=IELAORIGINAL&wp_originator=zxmaxkrDdEZJcc%2BH7VkhnFHIJLp6sh7RktIYGlYRxWbBmcu1sbJj%2FhwXldnb%2BahByVV5I8hCjrGfKJpXRvq%2Fo63qL%2FXnM%2BVDafjMGthzZyfTYCxmcwgn7KxOVGpS155b

shayllllin