فیکشن Berättelser

101 Berättelser

Asteria | chanbaek  av luna_hg
Asteria | chanbaek av lunahg
بازیت گرفته بیون بکهیون !؟ میفهمی این پرونده فاکی که وسطش گیر کردی پرونده قتلِ !؟ میفهمی هرچیز کوچیکی که از نظر تو بی اهمیتِ چقدر می‌تونه تو روند دادگاه تاثیر گذار باشه...
that man / اون مرد " yoonmin" av rominaromina396
that man / اون مرد " yoonmin"av romina romina
برشی از داستان : " دوست دارم ببینم روابطشون در حد پدر پسریه یا .... با ضربه جین به شکمش خفه شد صورت همیشه خندون هیونگش اخمی بود " یااا ...هیونگ !!!! "...
Your Majesty [KookV] av Yasijhs
Your Majesty [KookV]av Yasi
-من خیلی بهتر از سربازهای شما می‌تونم شمشیر به دست بگیرم. -برای همین دفعه آخری که یواشکی از قصر بیرون رفته بودی کنار یه مشت دزد پیدات کردم؟ -به زور که اونجا نبودم! -متو...
『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』 av LibraryDS
『𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐲🌛』av ִֶָ𓏲࣪.𝗕𝗼𝗼𝗸𝖨𝗌𝖫𝖺𝗇𝖽࿐
🦋☽ زیبــای وحشـی ⛮ کاپـل: چانبــک ⛮ ژانــر: عاشـقانه، تاریـخی، امپـرگ، امگـاورس، اسـمات ⛮ نویسـنده: السـا و بری ⛮ ادیتور و بازنویس: السـا بیون بکهیون، امگای زیبایی که ب...
𝗥𝗲𝗱𝗿𝘂𝗺 | 𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩 av helenebula
𝗥𝗲𝗱𝗿𝘂𝗺 | 𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩av helèn
تئودور فرانکو گنگستر برزیلی که به دستور پدرخوانده مارکو ریاستِ منطقه‌ی خاندان فرانکو رو به عهده داره، اما چه اتفاقی قراره بی‌افته اگه دشمن خونی فرانکوها یعنی خاندان وارل...
Asteria | Hopemin av luna_hg
Asteria | Hopeminav lunahg
"بازیت گرفته پارک جیمین !؟ میفهمی این پرونده فاکی که وسطش گیر کردی پرونده قتلِ !؟ میفهمی هرچیز کوچیکی که از نظر تو بی اهمیتِ چقدر می‌تونه تو روند دادگاه تاثیر گذار...
with love, your beakhyun  av aapollo31
with love, your beakhyun av apollo
_ می دونی یول، همون لحظه که فهمیدی قلبم ضعیفه، ترسو تو چشمات دیدم. ترس از دست دادن. می ترسیدی به آدمی که هر لحظه امکان داره وجودش توی دنیا از بین بره دل ببندی. تو می ترس...
VAMP | Omega  av tara97jk
VAMP | Omega av _𝑨𝒎𝒂𝒅𝒐𝒓🥀
Genre : "fantasy" "Romance" " Smut" "Mpreg" "Vampire" "werewolf " "Omegavers"... Cap :"Vkook&q...
Bitch Boy av NabiLand_fiction
Bitch Boyav Nafas
بکهیون یه پسر ۲۷ ساله است که زمانی شروع کرد به تنهایی زندگی کردن؛مشکلی نداشت و ازش لذت می‌برد، آدم های موردعلاقه‌اش یا به قول معروف هم عقیده اش رو دور خودش جمع کرده بود...
🍷𝘙𝘦𝘥 𝘞𝘪𝘯𝘦🍷 av Hyun_L_1485
🍷𝘙𝘦𝘥 𝘞𝘪𝘯𝘦🍷av 𝑆𝑖𝑙𝑣𝑒𝑟 𝑏𝑢𝑡𝑡𝑒𝑟𝑓𝑙...
بکهیون قرار بود فقط یه گپ ساده با عشق دیرینه‌ش داشته باشه. اما چانیول شرابش رو روی بک میریزه و گپ سادشون تبدیل میشه به.... ************* داری باهام چی‌کار میکنی؟ جالب بو...
Färdigskriven
احضار کیم تهیونگ  av javaadstark
احضار کیم تهیونگ av this is asiblack
همه با خبر مرگ آیدل معروف کیم تهیونگ 27ساله شوکه شده بودن ولی نه به اندازه فن درجه یکش جئون جونگکوک پس دست به کاری خطرناک میزنه. احضارش میکنه
احمق شماره یک،احمق شماره ۲ av javaadstark
احمق شماره یک،احمق شماره ۲av this is asiblack
چه اتفاقی میوفته وقتی دوتا قاتل همخونه میشن؟
Just A Random Omega  av mahi_01
Just A Random Omega av mahi
کاپل: هونهان ژانر:امگاورس. امپرگ. رمنس. انگست. اسمات نویسنده:Mahi01 روزهای آپ: جمعه‌ها سایت آپلود: Www.exohunhanfanfiction.blogfa.com کانال تلگرام: @hunhanerafanfic @e...
الفا بی احساس من  av javaadstark
الفا بی احساس من av this is asiblack
جونگکوک یه بتای مهربون میخواست ولی نیمه گمشدش الفایی خشن و با مشکل کنترل خشم بود "اهان ولی این درک احساسات چی هست؟"
کمک قاتلم عاشقم شده av javaadstark
کمک قاتلم عاشقم شدهav this is asiblack
جئون جونگکوک فرمانده ارتش یه راز خیلی بزرگ داشت اون عاشق مانهواهای گی بود و مانهوا مورد علاقش "سفید برفی" بود ورژن دیگری از داستان قدیمی دیزنی بود ولی چی می...
Savior  av _thirdpsychopath
Savior av psycho
_من همینم مین..همیشه همین بودم..وقت هایی که میبوسیدمت..وقت هایی که بین بازو هام بودی..تو تمام اون لحظه ها همین بودم.. تو مغزم..تو تک تک سلول هام. دیر یا زود بیرون میومد...
Everlasting Love•°vkook•° av panizloveTK
Everlasting Love•°vkook•°av paniz 🐰🐻
اولین فیکم حمایت کنید😉 جیمین: خرگوش احمق چرا انقدر غرغر میکنی باز کی تو پاچت گذاشته عین شتر رم کردی؟! جونگکوک: اولا جوجه زشت اونکه تو پاچش همه چی گیر میکنه تویی دوما او...
 𓏲࣪ ִֶָ𝐌𝐨𝐨𝐧 𝐒𝐭𝐨𝐧𝐞𓂃 av hony_shadkam
𓏲࣪ ִֶָ𝐌𝐨𝐨𝐧 𝐒𝐭𝐨𝐧𝐞𓂃av Limo
𓏲࣪ ִֶָ𝐌𝐨𝐨𝐧 𝐒𝐭𝐨𝐧𝐞𓂃 "کنسرت بزرگ‌ترین بوی بند جهان با اجرای شش نفره اعضا در سئول به پایان رسید. اعضا برای تور بزرگ خود در آمریکا آماده می‌شوند، همچین گفته م...
butchery of people av javaadstark
butchery of peopleav this is asiblack
در شهری که مردم برای سیر کردن شکمشون باید اعضای بدنشون رو بفروشن پسری به اسم جونگکوک وجود داشت که برادر بزرگش با سرطان معده دست و پنجه نرم میکنه آیا پسر ما میتونه در ا...
colonel  av javaadstark
colonel av this is asiblack
من دو بار از کور بودنم ناراحت شدم یه بار وقتی یه بچه ازم خواست به اونور خیابون ببرمش دفعه دوم وقنی بود که تو اومدی و من صورتم نامرتب بود