OCD | Complete

By 1DFanFic_iran

35.8K 3.9K 709

[ C O M P L E T E D ] اون دختر اولين چيز زيبايى بود كه هرى تا به حال اسيرش شده بود. [Persian Translation]... More

OCD
One
Two
Three
Four
Six
Seven
Eight
Nine
Ten
Eleven
Twelve
Thirteen
Fourteen
Epilogue
Author note
Translator Note

Five

1.4K 242 70
By 1DFanFic_iran

"دوست داری چیکار کنی هری؟"

"من واقعا کار زیادی نمیکنم"

پسر شونه هاش رو بالا انداخت.

"داری دروغ میگی"

کنزی الکی بهش زد،

"من یه عالمه کتاب تو اتاقت دیدم."

"حدس میزنم"

اون(هری) پشت گردنش رو خاروند،

"من خیلی دوست دارم کتاب بخونم. ولی وقتم رو میگیره چون من اول باید خط های توی هر پاراگراف رو بشمارم."

"تا حالا سعی کردی به کسی بگی برات بخونه ؟"

"نه چرا؟"

"برات آسونتر میشه تا کتاب های بیشتری بخونی، فکر نمیکنی؟"

"داری چیو پیشنهاد میکنی، کنزی؟"

"من میتونم گاهی اوقات برات بخونم، اگه بخوای"

"خیلی خوب میشه"

گفت و ازش تشکر کرد.

"تو دوست داری چی کار کنی؟"

"نیدونم"

اون (کنزی) شونه هاش رو به کاناپه تکیه داد.

"خوندن؟"

"به جز خوندن. به چیز جالب بهم بگو"

هری پرسید. هر دوشون یه ساعت گذشته رو اینجوری اینجوری حرف زده بودن. اولاش اون (هری) حس بدی داشت که حواس اون (کنزی) رو از کارش پرت کرده، ولی اون راه بیخیالی رو در پیش گرفت بعد از اینکه مکالمشون ادامه پیدا کرد، و اون (کنزی) هم بهش گفت که دنبال یه حواس پرتی بوده بهرحال.

"دوست دارم شعر بنویسم. "

"واقعا؟ درباره چی؟"

"چیزایی که باعث میشن چیزی حس کنم، حدس میزنم"

"میتونم یکیشون رو بخونم؟"

"اونا واقعا اونقدر ها هم خوب نیستن"

اون (کنزی) سرخ شد.

"نمیدونم چرا خودت رو دست کم گرفتی، کنزی. تو خیلی باجذبه ای. خیلی باجذبه."

هری باعلاقه بهش گفت، چشماش روش (کنزی) قفل شده بود.

"منم میتونم همین رو درباره تو بگم، هری"

دختر جواب داد، و جوری حس میشد که انگار اونا خیلی بهم نزدیک بودن-از نظر فیزیکی.

"نه، من کاملا گیج کننده ام. من هرچیزی رو که انجام میدم رو تکرار میکنم."

"این هیچ مشکلی نداره، ما هممون خصوصیات خاص خودمون رو داریم."

آپدیت شد! :)
چپتر قبل 39 ووت بود حوصله نداشتم وایسم تا 40 تا :دی

خب سوال امروز: خواننده مورد علاقه ؟؟
من خودم درواقع اول سلناتورم بعد زیکواد بعد دیرکشنر بعد هالزی فن (هالزی رو تازه کشف کردم *-* خیلی عشقه *-*)

خب دوستان یه ف.ف جدید هست به نام Aesthetics
مترجم نداشتم پس من ترجمه میکنم
داستان جالبی داره مخصوصا مقدمش منو خیلی شگفت زده کرد.(فارسی را پاس بداریم خخ)
اگر دوست داشتید در همین یوزر یک سری بهش بزنید.

عاره دیگه فعلا بای
Xx~ZiX

Continue Reading

You'll Also Like

32.6K 4.9K 14
[COMPLETED] عشق کوره. به معنی واقعی... (فن فیک های ناتوانی ؛ جلد اول) [ Persian Translation ] (Harry Styles) Translated By : @Weird_lili
54.4K 5.7K 28
"آتش جهنم در برابر خشمِ انتقام زانو میزنه" چی میشه اگه جئون نامجون رئیس یکی از باند‌های مافیای ایتالیا پسرش جئون جونگکوک رو توی شرطبندی به کیم سئوکجی...
43.9K 5.8K 14
[complete] - الهه ماه برای همه جفت خاصی رو تعیین کرده و کیم تهیونگ تمام عمرش رو وقف پیدا کردن جفتش کرد؛ درست زمانی که از پیدا شدنش ناامید شده بود اون...
83.4K 11.9K 17
+تو دلبری کردن ماهر بودی بلور...لب‌هایَت به کنار چشم‌های دلفریبت چطور دروغ میگفت که الان فقط شعله‌های نفرت رو درونَش می‌بینم؟ _چشم‌هایی که عاشقش شدی...