حرف‌زدن توی این لحظه برام خیلی سخته و نمی‌دونم از کجا شروع کنم.
می‌خوام از همه‌ی عزیزانی که با وجود تاخیرهای فراوانی که خورد، درحال‌آپ "برایم عشق بدوز" رو حمایت کردن تشکر کنم. اعتمادبه‌نفس و عشقی که به قصه‌ام می‌دادین در کنار علاقه‌ای که خودم برای نوشتنش داشتم خیلی کمکم کرد تا برسیم به این‌جایی که امروز هستیم.
کتابی که روز تولد ۲۷سالگی بکهیون کلید خورد، بالاخره روز تولد ۳۱سالگی چانیول به مقصد رسید.
ترکیبی از خوشحالی و ناراحتی رو درون خودم تجربه می‌کنم. نزدیک پنج‌ساله با سامچون و پسرش مشغولیم و امان از این عادت‌ها و دل‌بستگی‌ها!
احتمالا برای بعضی‌هاتون سوال‌هایی بابت کاراکترهای جدید و حتی آینده‌ی چانیول و بکهیونیش پیش اومده که می‌خوام همین‌جا راجع‌بهشون با سوال و جواب صحبت کنم!
سوال- آیا این کتاب نصفه موند یا جلد دوم داره؟
خیر و بله؛ این کتاب کامله؛ به احتمال قوی جلد دوم داره ولی اطلاعاتی که برای بستن یک کتاب به‌طور کامل لازم بود توی همین جلد The story of tailors گنجونده شده.
سوال- با توجه به شرایط آپ این کتاب، آپ جلد دوم چطوریه و چطوری اعلام میشه؟
این اولین تجربه‌ی آپ طولانی من بود و با وسواس بسیار زیادی همراه شد. برای این‌که اتفاقی که برای آپ سو می لاو افتاد برای هیچ کدوم از کتاب‌های دیگه نیفته، قطعا تا بخش خیلی زیادی از قصه آماده نشده باشه، دیگه هیچی آپ نمیشه. پس وقتی شما نوتیفیکیشن جلد دوم رو دریافت کردید نگران آپ منظم نباشید و با توجه به حمایتی که از خودتون نشون می‌دین آپ داستان، اگه خدا بخواد و عمری باشه، متوقف نمیشه.
اعلامش از طریق همین بوک و همین‌طور اکانتمه پس اگر منتظر ادامه‌ی قصه هستید، لطفا هم اکانت من و هم کتاب رو دردسترس بذارید.
سوال- جلد دوم قطعیه؟
نه! قول نمی‌دم چون نمی‌خوام جلد دوم فضای قدرتمند جلد اول رو نداشته باشه. باید همه‌ی جوانب رو بسنجم ولی این رو بدونید که تا این لحظه، این کتاب هم پتانسیل بالقوه جلد دوم رو داره و همین‌طور بعضی از کاراکترهای دنیای سو می لاو، داستان و کتاب خودشون رو دارن که خبر اون‌ها رو هم همراه با خبر قطعی‌شدن جلد دوم بهتون میدم. احتمالا خیلی‌هاتون هم حدس زده باشید که مربوط به کدوم کاپل و کاراکترهاست!
در انتها هم می‌خوام از همه‌ی کسانی که سو می لاو رو خوندن تشکر کنم، وقتی که گذاشتید برای من خیلی ارزشمنده. امیدوارم از خوندن این داستان لذت برده
باشید. نظراتتون اهمیت و تاثیر زیادی داره، لطفا دریغ نکنید.
قبل از رفتن هم می‌خواهم داستانی رو بهتون معرفی کنم که نویسنده‌ی خلاقش، تنها همکار من در پن‌فیکشن یعنی صفید عزیزم، اون رو خواهر کوچیکه‌ی سو می لاو دونست و من بابت این افتخاری که نصیبم شد همیشه قدردان هستم. احتمالش کمه ولی خب اگه هنوز شروعش نکردید؛ حتما دست‌ها (The Hands) رو دنبال کنید. با حمایتتون هیچ داستانی متوقف نمیشه.
من دلم پیش کسی نیست خیالت راحت
منم و یک دل دیوانه‌ی خاطر خواهت
(فاضل نظری)
دوستتون دارم.
۶ آذر ۱۴۰۲
۲۷ نوامبر ۲۰۲۳