Evanescence

By Trangulility87

692 123 31

این داستان خیلی غمگینه و ممکنه اونجوری ک بقیه میخوان پیش نره پس اگر روحیه ی حساسی دارین بگذرید از این ... Cup... More

مقدمه
چقدر سرده !
دیوونه ی این اخلاقتم !
محکومم به سکوت !
اولین دیدار!
چند شخصیتی!
غرق شدن تو سیاهی :)
دَم و دستگاه زنا !
ازدواج لاس وگاسی!
قلمو !
رستوران قدیمی !
یکسری نکته
بچه
تمام شدن !
عادت . . .
بدونِ اطلاع جونگکوک
دروغ . ‌. .

توضیحات

88 9 0
By Trangulility87

خیلی خوبه ک بتونی گریه کنی ... وقتی گریه میکنی یعنی هنوز احساساتت نمردن ...
اشک ها ضعف نیست  ، قدرتِ !
ولی اَمان از روزی که احساسات بمیره
دیگه نتونی گریه کنی
یادت بره چطوری میخندیدی
در موقعیت باشی ولی چیزی رو حس نکنی
دوست داشتن و دوست داشته شدن بی معنی بشه
اینطوری تو دیگه یک آدم نیستی
دیگه زندگی نمیکنی
و اگر نفس  بکشی و زندگی نکنی
این یعنی تو مردی !

ای کاش نمیشد
ای کاش درک میکردی
ای کاش می موندی  و گوش میدادی
ای کاش برات مهم بودم
ای کاش باورم میکردی
ای کاش هیچوقت نمیدیدمت
ای کاش ، ای کاشی وجود نداشت ...


من قبلا هم تجربه ی نوشتن داشتم ولی به طور رسمی اولین باری هست که به اشتراک میزارم ...
خب ، میخوام یکم از خودم بگم 

نمیتونم احساساتم رو بیان کنم
برای همین شروع کردم به نوشتن
فکر کردم اگر بنویسم خالی میشم
و واقعا هم همینطور شد
قدرت قلم دست کم گرفته شده واقعا!

میترسیدم از قضاوت
از دیده نشدن ، از جدی گرفته نشدن
ولی دیگه مهم نیست
میخوام یک بار این فرصت رو به خودم بدم
حتی اگر هیچکس این داستان رو نبینه و نخونه و اصلا خوشش نیاد
اینکه تونستم غلبه کنم به احساسات منفیم
خوشحال ترین آدم دنیام :)

Atrina~

Continue Reading

You'll Also Like

55.4K 7.1K 35
نام رمان : تاوان / Atonement (کامل شده ) کاپل : تهکوک ژانر : عاشقانه/ امپراگ / درام / امگاورس /اسمات کلاسیک ( ۱۹۴۵ - ۱۹۵۵ میلادی ) یکی برای آیند...
95.1K 14.3K 53
تهیونگ آلفای دست و پا چلفتیه که فکر نمی‌کرد تو یکی از روزهای عادی زندگیش تو شیفت بیمارستان، جفتش رو ملاقات کنه؛ اونم نه هر ملاقات عادی، اون امگا بارد...
179K 26.3K 24
[Completed] چی می‌شه اگه تهیونگ، کسی که برادر دوستش رو مجبور به ازدواج با خودش کرد، بعد از ازدواج متوجه بشه که همسرش یه لیتله؟ و قسمت بد ماجرا اینجا...
175K 26K 41
[Completed] "به شوهرم نگو، ولی قراره ازش طلاق بگیرم" تهیونگ مست در حال گفتن این حرف ها به جونگکوک بود. کسی که در واقع شوهرش بود! Genre: romance, Gene...