1. The Night

1.5K 154 274
                                    


[هشدار! این پارت اسمات داره. اگه خوشتون نمیاد نخونین❌]

هری خودشو در حالی که چهارزانو توی حلقه دوستاش نشسته بود پیدا کرد. شب جمعه‌س و اونا تصمیم گرفتن که توی خونه لیام دور هم جمع بشن و در کنار پارتی‌‌ای که گرفته بودن، اسپین د باتل(میدونین چیه دیگه؟) بازی کنن.

اون ازینکه اینجا نشسته احساس راحتی نمیکنه حتی با اینکه با دوستاشه. اون باید میگفت نه و به خونه میرفت. اون حتی به یاد نمیاره که چطور به اینجا اومده چون با خوردن پنج شات تکیلا مست کرده.

همونطور که اونا دارن اسپین د باتل بازی میکنن، اگه یکی از اونا از بوسیدن طفره بره، مجبور میشه به عنوان مجازات یه شات تکیلا بخوره. البته که هری نمیذاره هیچکدوم ازون پسرا اولین بوسه‌شو بدزده.

"هری تو اصلا جنبه فان نداری" پری راجب دوستش نظر داد و سر هری و تکون داد و خندید.

"بهتون گفتم که نمیخوام اینجا باشم" اون غر زد و به بهترین دوستش النور تکیه کرد.

همینطور که شب میگذشت اونا هم به بازی‌شون ادامه میدادن. حالا نوبت لویی‌عه که بطری رو بچرخونه و بطری روبروی النور متوقف شد.

النور ناگهان قرمز شد. اون از دوران راهنمایی یه کراش بزرگ روی لویی داره. با اینکه لویی توی مهمونی رقص دبیرستان اونو بوسید، ولی اون هنوزم از شدت استرس موهای تنش سیخ میشن.

لویی نیشخند زد و از جاش بلند شد و آروم به سمت النور رفت.

"تو میتونی طفره بری و این شات و بخوری" هری با نگرانی زمزمه کرد و به دوستش نگاه کرد.

"من نمیتونم مست برم خونه. بابام بدجور عصبانی میشه." النور آب دهنشو قورت داد همونطور که لویی جلوش قرار گرفت. اون مقابلش زانو زد و با مهربونی چونه‌شو(چانه؟🤔😐) بالا برد.

همه گروه منتظرش بودن و نیشخند گشادی رو لباشون بود. همه اونا میدونستن النور کراش بزرگی روی لویی داره. دخترا جیغ زدن وقتی دیدن لویی به جای یه فرنچ کیس(French Kiss) فقط یه بوسه کوتاه رو لبای النور زد. با اینکه لویی یه ادم شوخه، و یه کسکشه. ولی اون به یه دختر احترام میزاره. و اون النوره.

النور مثل گوجه قرمز شد و به پایین نگاه کرد.

هری اونو دست انداخت و بازی دوباره شروع شد. حالا زین بطری و داره و آماده‌س که اونو بچرخونه. پری، جیجی و کندال نیشخند زدن و به هری که سرگیجه داشت، خیره شدن.

تو از قبل میدونی که اون شخص کی باید باشه.

جیجی لب زد و زین لبخند احمقانه‌ای بهشون زد. اون بطری و چرخوند و دوباره روبروی هری متوقف شد. اون غر زد.

"اه. من الان سرگیجه دارم. میتونم از بازی کنار بکشم؟ و برم خونه؟" اون شکایت کرد. پری سرشو به دو طرف تکون داد و توی لیوان برای هری تکیلا ریخت.

A Night With Malik [Z.S]Where stories live. Discover now